در شرایط غبارآلود، که انبوهی از اخبار و وقایع شوکآور، بهصورت | عبدالرضاسلطانی
در شرایط غبارآلود، که انبوهی از اخبار و وقایع شوکآور، بهصورت غیر طبیعی و سلسلهوار حادث میشوند، اولین و صحیحترین کار، اسیر و گم و مبهوت نشدن در فضای آلوده به اطلاعاتِ مهندسی شده است؛ شوکهای خبری، همواره برای انحراف افکار و اذهان عمومی طراحی میشوند، و کارگردان یا طراحان پروژه، برای سطوح مختلف جامعه، اخبار متناسب را تهیه میبینند. اما وقتی صحنهای مشخص، با دُز غیرمعمولی از اطلاعات و اخبار شوکآور دچار بمباران و آلودگی میشود، بدان معناست که این بسته، پیشدرآمد، ضمیمه یا بخشی از یک پروژه بزرگتر و البته مهمتر است که باید افکار عمومی، بهواسطه درگیری با سلسله اخبار بد و موازی، آن مساله و موضوع اصلیتر را گم کرده و به فراموشی بسپارند. به همه صحنه اشاره نمیکنم، اما فقط منباب مثال، گوشهای از تئاتر در حال اجرا را برای اهل فن و آنهایی که به دنبال حقیقت هستند، سربسته تحلیل میکنم. در سواحل فیجی، یک کشتی دچار حادثهای غیر مترقبه و ناگهانی میشود؛ به ناگاه رسانههای افشاگر، روی مختصات مالک کشتی متمرکز میشوند، و از سر قضا و قدر، مالک کشتی، حلقه اتصال دو خاندان متنفذ، ثروتمند و دارای قدرتِ بسیج قبیلهای در زادگاه خود است. باز هم از سر اتفاق، دو فرد بسیار شاخص از همین دو طایفه، اکنون در دولت فیجی دارای پستهای حساسی هستند که علیرغم همه تمهیدات، سفارشات، توصیهها و حتی تهدیدات، حاضر به ترک پستهای فوقالذکر نیستند؛ لذا بلاجبار، و از سر اتفاق، یک کشتی، با مالکی که فصل مشترک این دو فرد و طایفه است، دچار حادثه میشود، و مردم خشمگین از سالهای طولانی فساد و رانتخواری این دو قبیله، بدون آنکه بدانند سیاهلشگر کدام پروژه هستند، وضعیتی را رقم میزنند که خروجی آن، اصولا و قاعدتا، خداحافظی آن دو فرد کلیدی، از ساختار قدرت است. بهعبارتی، جراحی این دو شخصیت، ماحصل و خروجی همه آنچیزیست که آگاهان و ناآگاهان، با انگیزههای مختلف، در حال پیادهسازی آن هستند. قاعدتا خواهید پرسید کدام دو شخصیت؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، کافیست اندکی صبر کنید و بهدور از هیجانزدگی، تغییرات در دولت فیجی را به تماشا بنشینید!