ماشاءالله = (آنچه خدا خواست)، زندهباد، خدانگهدار، آفرین، چشم بد دور، به خواست خداوند، به نام و یاری ایزد، به یاری ایزد، به نام ایزد، با نام و یاری بغ، بِنامیزَد
اِلی ماشاءالله = تا جایی که خدا بخواهد
نمونه: ماشاءالله به این همه شجاعت و جسارت = آفرین به این همه دلاوری و بیباکی
ماشالله چه صدای قشنگی هم داره! = چشم بد دور، چه سِدای زیبایی هم دارد!
پرسیدند: به چه چیز اثر لطف خود به بنده آورد؟ گفت: چون در گرسنگی و بیماری و بلا صبر کند، اِلی ماشاالله = پرسیدند: به چه چیز نشان مهربانی خود به مردم آورد؟ گفت: چون در گرسنگی و بیماری و رنج بردباری کند، تا جایی که خدا بخواهد