با چند واژهی خواندنی و کاربرد آنها در #شاهنامه_فردوسی آشنا شویم: آبچین: جامه یا کرباسی که تن را با آن خشک میکردند، #هوله یا #حوله روزبان: دربانی که روز پاسبانی میکرد ریچال: #مربا زبان دادن: #قول_دادن شبگیر: پایان شب و آغاز بامداد شوردست: شوم و نامیمون، #نحس کمروز: کنایه از ناآزموده و نورس، #بیتجربه یا #کمتجربه کوپال/گوپال: گرز (کوب از کوبیدن+پسوند «ال» همانندی) گواژه: سرزنش و #طعنه_زدن گوهران: آخشیجها یا #عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد و آتش) نابودنی: #ناممکن یا #غیرممکن و #محال نشانی: نامدار و انگشتنما، #مشهور و #معروف نشست: جای نشستن، سرا، خانه همکام: دارای آرزو و #ایدهآل بودن یارمند: دوست، #معاون و کمک یخچه: ژاله، تگرگ به کوشش: - صادق رضازاده شفق: فرهنگ شاهنامه - عبدالحسین نوشین، فرهنگ واژههای دشوار شاهنامه برگرفته از تارنمای فرهنگستان زبان و ادب پارسی @AdabSar 2.5K views17:45