آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
2
توضیحات از کانال
نوشته های وحید طلعت
@aadalar
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
2
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
1
آخرین پیام ها 3
2021-01-31 20:17:19
دلم هدیه میخاد
مثلا یه کمربند
یا یه خودنویس...
دلم هدیه میخاد...
هدیه فقط...
دلم خیلی وقته نمیتونه تورو بخاد
#عاشقانه_در_پاییز
@adalara
20 views17:17
2021-01-30 10:57:04
سئومک تکجه سئومکدیر
سئومک یاخین - اوزاق تانیماز
یول، آجلیق
داغ و سرحد بیلمز
سئومک عینی سئومک دیر
سئومک تکجه سئومه یین اؤزودور
ایستر سورگون
ایستر آج
سیلاح قاچاقچی سی
یا ایشچی،
سئومیشسن اگر
سئوه جک سن
همی ده سونونا قدر...
دوشونمه دن...
همی ده سونونا قدر دوشونمه دن...
91/6/8
چهارشنبه
ج.می.مها
پ.ن
@adalara
دوست داشتن تنها دوست داشتن است
دوست داشتن دور و نزدیک نمیشناسد
جاده و گرسنگی
کوه و مرز نمیشناسد
دوست داشتن خود دوست داشتن است
آواره باشی یا گرسنه
قاچاقچی سلاح یا کارگری معمولی
دوست داشته باشی اگر
دوست خواهی داشت
تا آخرش هم دوست خواهی داشت
بدون فکر کردن حتی...
تا نهایتش بدون فکر کردن...
وحیدطلعت
@adalara
26 viewsedited 07:57
2021-01-21 00:01:34
#نمایشگاه_کتاب_تهران
#انتشارات_آدالار
فروش مجازی کتابهای انتشارات آدالار در نمایشگاه مجازی کتاب تهران
اول تا ششم بهمن ماه 1399
https://book.icfi.ir
91 viewsedited 21:01
2021-01-12 13:02:04
اما تویی که دوستترم داشتی بگو
تکلیف چشمهای تو با من چه می شود؟
من باختم تمامِ تو را سالهای سال
من باختم تمام خودم را به سادگی
اما تویی که دوستترم داشتی بگو
تکلیف خاطراتِ تو با من چه می شود؟
وحیدطلعت
@adalara
85 views10:02
2021-01-10 20:04:49
بعد از شهریور ۸۹
دیوارها برادرت بودند
و آن کمدِ خاکستری معشوقت
اندوه چند رقم بود عمو نوسرت؟
به قبل از آن پرواز برم گردان
شعری که روی کیسهی تهوع نوشتم
سرنوشتم شد
به قبل از آن سفر برم گردان...
تنهاییِ این وقتِ سال از ما چه میخواهد؟
وحیدطلعت
@ADALARA
73 views17:04
2021-01-09 20:59:36
منه داریخماغی اویرتدی بیرده سئومهمهیی
و بیرده آزجا دووارلارلا قارداش اولدوغونو
--------------------
دلتنگ بودن را یادم داد
دوست نداشتن،
و برادریِ اندکش با دیوارها را...
وحیدطلعت
@ADALARA
70 views17:59
2021-01-05 23:29:21
81 views20:29
2021-01-05 12:33:32
80 views09:33
2021-01-03 15:20:17
عادت کرده بودم به بی هوا حرف زدن
این وقت روز
گل شبدر!
تو حالم را میفهمی؟
عادت کرده بودم به استشمام هوای آزاد
با تک تک ریه هایم
گل شبدر!، یادت نیست؟
عادت کرده بودم به دوست داشتن
مثل پدرم
گل شبدر!، نگفته بودم؟
عادت کرده بودم به عادت کردن
آه گل شبدر تو که حالم را میفهمی؟
قسم بخور!
وحیدطلعت
@adalara
87 viewsedited 12:20
2020-12-30 22:49:21
اولین بار با پدرم تهران رفتم
هیجده سالم بود
برای ثبت نام دانشگاه میرفتیم
پر از استرس بودم
پر از استرس...
بعدش اون جاده طعم عجله و استرس داشت
یه طعم خاص
تا امروز که بیست و یک سال از اون سفر گذشته...
هنوزم این جاده طعم استرس داره...
طعم نگرانی...
طعم دلتنگی...
همین.
86 views19:49