چهارم شهریورماه سالروز درگذشت مهدی اخوان ثالثباغ منآسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر، با آن پوستینِ سردِ نمناکش.
باغ بیبرگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاک غمناکش.
سازِ او باران، سرودش باد.
جامهاش شولای عریانیست.
ور جز اینش جامهای باید،
بافته بس شعلۀ زر تارِ پودش باد.
گو بروید، یا نروید، هرچه در هرجا که خواهد، یا نمیخواهد؛
باغبان و رهگذاری نیست.
باغ نومیدان،
چشم در راه بهاری نیست.
گر ز چشمش پرتوِ گرمی نمیتابد؛
ور به رویش برگِ لبخندی نمیروید؛
باغ بیبرگی که میگوید که زیبا نیست؟
داستان از میوههای سربهگردونسایِ اینک خفته در تابوتِ
پستِ خاک میگوید.
باغ بیبرگی
خندهاش خونیست اشکآمیز.
جاودان بر اسبِ یالافشانِ زردش، میچمد در آن
پادشاه فصلها، پاییز.
مهدی اخوان ثالث
تهران
خردادماه ۱۳۳۵@AfsharFoundation