دهم شهریورماه، سالروز درگذشت دکتر احسان یارشاطر، بنیانگذار | بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
دهم شهریورماه، سالروز درگذشت دکتر احسان یارشاطر، بنیانگذار و سرویراستار دانشنامۀ ایرانیکا و استاد پیشین مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیای نیویورک
در میان همۀ هنرهای ایرانی شعر بهسبب گستردگی دامنۀ آن از مقام ویژه و برجستگی خاصی برخوردار است؛ چه نهتنها کاملترین عرصۀ ظهور احساسات هنری و ذوقی مردم است، بلکه گنجینۀ ژرفترین اندیشهها و احساسات آنان نیز هست. با بهرهجویی از عامترین علایق هنری و گرایشهای فکری، شعر فارسی به صورت مهمترین صحنۀ تجلی جهانبینی مردم ایران درآمده است، تا آنجا که دیگر هنرهای ایرانی در مقایسه با شعر همه میدانی تنگ دارند و منظری محدود. در نقاشی ایرانی با آن گونه استاد رنگ و خطی سر و کار داریم که مانند آدم خوشخوراک که جز به خوراکیهای لذیذ التفات ندارد، از نمایاندن روی زشت زندگی گریزان است. کار چنین نقاشی با نغمههای محزون موسیقی ایرانی که درد عمیق را با تفکری درونی و آرامیبخش و صفاپرور آمیخته اختلافی آشکار دارد. این محدودیتهایی را که در مورد نقاشی برشمردم، در شعر فارسی نمییابیم؛ شعری که آدمی را با همۀ شادی و اندوهش، با همۀ عشق و کینهاش، با همۀ عقل و جنونش در طی حیاتی ناپایدار در جهانی رازناک و بیکرانه و ناشناختنی وصف میکند. با جذب مایههای عرفانی، شعر فارسی به اندیشههای ژرفتر، به دیدگاهی وسیعتر و احساسی شریفتر دست مییابد. این مایۀ فلسفی و دید عرفانی شعر فارسی را نهتنها عرصۀ تجلی احساسات و عواطف هنری ساخته، بلکه آن را به پناهگاهی مبدل کرده است که در آن افراد جوینده و اندیشهگر میتوانند هم به طلب رضا و آرامش باطن و هم به دریافت الهام و ارشاد برخیزند. گرچه موسیقی و معماری ایرانی نیز میتوانند بهحق مدعی ویژگیهای والا و الهامبخش باشند، اما این شعر فارسی است که بهعلت غنای معنی و ژرفای بینشش در طی قرون بر دیگر هنرهای ایرانی پیشی گرفته است. بهسبب چنین ویژگیها و به اعتبار وسیلۀ کار پربارش که کلمه باشد، گویاترین وسیلهای است که میتواند ما را به یافتن ویژگیهای مشترک هنرهای ایرانی رهنمون شود.
[«برخی از ویژگیهای شعر فارسی و هنر ایرانی»، ایراننامه، سال ۸، شمارۀ ۱ (زمستان ۱۳۶۸)، ص ۵۸-۶۷ ]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی