من هرچه که دارم، تو تو آنچه نداری من من هرچه نخواهم تو تو آنچه | آقای شاید !
من هرچه که دارم، تو تو آنچه نداری من من هرچه نخواهم تو تو آنچه که خواهی من دنیا ز نبودت خوش حالت ز نبودم غم ایام به کامم شاد از قند دهانت تلخ وقتی که تو باشی جنگ وقتی که نباشی صلح این نامه که خواندی زود وارونهنمایی بود