Get Mystery Box with random crypto!

مهرماه چهار روزی استانبول بودم، شهری زیبا،پر از تاریخ و پرواز | محمدآقازاده

مهرماه چهار روزی استانبول بودم، شهری زیبا،پر از تاریخ و پرواز پرندگان و اقیانوس،آدمهایی که حس بیگانگی در تو بر نمی انگیختند ، مساجد ، برج و باروها ، بازارها ، رستورانهایی که بخشی از پیاده رو بودند و از همه مهمتر کوچه و پس کوچه هایی تاریخی بی انتها که ترا در خود گم می کردند ، من گم شدن را خیلی دوست دارم ، همه کابوس ها و رویاهایم پر از گم شدن است ، چرا در مورد این سفر ننوشتم ، چون چیزی در این سفر مرا تنهاتر کرد و تنهایی انسان را از گفتن باز می دارد، من در این سفر بی تفاوتی طبیعت را کشف کردم و عظمت خوفناک آنرا ، من زبان استانبولی را هم می فهمم و هم نمی فهمم ، کلمات و گزاره های این زبان را نه از طریق معنا و ارجاع های کلامی شان بلکه از طریق حسم می فهمیدم و به خطا هم نمی رفتم ، در این سفر با یک دوست مجازی آشنا شدم ، این بار از نزدیک ، مرا به اتفاق آشنایش در شهر گرداند ، زیر باران منظر رویایی را دیدم ، در مورد این سفر ننوشتم چون حس تعلیقی در من بر انگیخت چون جمله ها در قد و قامت حسی که یافتم نبودند ، ولی در مورد این سفر و استانبول خواهم نوشت تا ببینم فاصله زمانی این توانایی را به جمله ها می دهند، شهری آشنا و نا آشنا ، همه وقت مان یا کنار آثار تاریخی و یا اقیانوس و تماشای مردمی گذاشت که در عین غریبه بودن چقدر آشنا بودند ، چند بار آمدم بنویسم ، نتوانستم ، بیماری و دلتنگی هم نگذاشت ، اما بعد از عید گزارش از این سفر خواهم نوشتم ، چقدر دلم می خواهد دوباره این شهر را ببینم تا دریابم آن حسی که بار اول در خودم هست هنوز هست و یا نه ، در مورد آن دو دوست تازه یافته هم می نویسم ، من از گیت های گذرنامه که ملتها را از هم جدا می کنند متنفرم ، کاش مثل جریان هوا و پرنده ها همه آسمانها ، دریاها ، ساحل ها ، جنگل ها ، بیابانها از آن ما بود ، تنها انسان است که مرز ایجاد می کند و به جنگ و نفرت میدان می دهد ، در حالی که همه انسانها خویشاوند همند ، اما متفاوت و رنگارنگ ، باور می کنید گذر از مرزها اختراع عصر کنونی است و انسانها قبلا هر جا می خواستند می رفتند ، هر چند سخت و دشوار اما آزاد و رها
@aghazadehmohammad