2022-07-18 17:54:14
روی پیشانی این شعر نوشتم "حیدر"
سر ذوق آمده از حسن شروعم دفتر
چه بگویم که علی کیست؟ علی کیست دگر!
چه بگویم؟ که خدا نیست ، خدا نیست اگر؟!
چه بگویم؟ که علی بود نبی سر تا پا
چه بگویم؟ که نبی بود علی پا تا سر
پله در پله به معراج خدا مهمان بود
داشت می رفت به دیدار خدا پیغمبر
نفس عرش به تنگ آمده بود از حیرت
عرش آذین شده بود از قدمش سرتاسر
با نبی داشت خداوند تکلم می کرد
من در این مرحله لالم چه بگویم دیگر؟!!...
" که بشر می شود اینگونه مگر؟!" حیرانم
آنکه می گفت سخن جای خدا آن چه بشر؟!
چرخش ارض و سماء ، چرخش تسبیحش بود
کهکشان هم به اشارات علی فرمانبر
پس بپرسید از او راه فراسوها را
پس بپرسید نشسته است علی بر منبر
از منایا و بلایا و نسب ها نه فقط
از نگنجیده ترین مسئله ها در باور
صد دریغآه "سلونی" به زمین ماند زمین
صد دریغآه "سلونی" به هدر رفت هدر
صد دریغآه کسی قدر علی را نشناخت
علی از مخزن اسرار جهان داشت خبر
نه فقط راه زمین ، راه سماء را مولا
چون کف دست بلد بود ز دنیا بهتر
آه گهگاه فقط چاه غمش را فهمید
چقدر خورد شب و روز علی خون جگر
علی آن کس که همه در نظرش یکسانند
آشنا ، دوست ، برادر همه حتی قنبر
نیست شایسته ی کرسی عدالت جز او
کرده اقرار مسلمان و جهود و کافر
شک ندارم که به جز طرز تراز ابروش
نیست بر داد و قضاوت کفه ای در محشر
نعره اش سوره ی زلزال تلاوت شده است
صف به صف می شکند لشکریان را صفدر
چه کسی شد سپر جان نبی؟ می دانی؟
آن شب فتنه، شب حادثه را یادآور
چون علی جان نبی بود و نبی جان علی
پس علی خفت فقط جای نبی در بستر
یکتنه خوانده علی فاتحه ی بلوا را
علی آن شیر خدا فاتح بدر و خیبر
ولی والی والا نه بگو والاتر
رتبه ای هست که باشد ز علی بالاتر؟!
مدح اوصاف علی کار من ابتر نیست
پس چه بهتر که به حیرت بنشیند ابتر
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#مدح
#هادی_قاسمی
عقیق شعر
@aghighpoem
348 viewsedited 14:54