Get Mystery Box with random crypto!

نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)

لوگوی کانال تلگرام ahmadzeidabad — نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
موضوعات از کانال:
احمد
آدرس کانال: @ahmadzeidabad
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 60.36K
توضیحات از کانال

احمد زیدآبادی

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 15

2024-02-27 11:28:46 فرق میوۀ رسیده و پلاسیده!

میوه‌ای که رسیده و شاداب باشد، عموم خلایق خواهان چیدن یا خریدن آنند، اما اگر روی درخت یا مغازۀ میوه‌فروشی پلاسید و طعم و مزۀ خود را از دست داد، دیگر با هزار التماس هم خواهانی برایش یافت نمی‌شود!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
18.3K views08:28
باز کردن / نظر دهید
2024-02-27 10:49:40 https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-13177
بخش دوم مصاحبه‌ام با سرویس فرهنگی روزنامۀ هم‌میهن در بارۀ جلد پنجم خاطراتم با عنوان "نام و ننگ سال‌های زردفام" که در همین کانال متن آن پین شده است.
@ahmadzeidabad
14.9K views07:49
باز کردن / نظر دهید
2024-02-27 10:00:46 https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-13142
@ahmadzeidabad
15.0K views07:00
باز کردن / نظر دهید
2024-02-26 12:11:39 کاش نصیب ما شود!

فلسطینی‌ها قرار است یک دولت تکنوکرات تشکیل دهند. کاش چنین توفیقی نصیب ما ایرانی‌ها هم می‌شد!
منظور از تکنوکرات نه آدم‌های فاقد بینش سیاسی بلکه متخصصانی "مشکل‌فهم" و "مشکل‌گشا" در زمینه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و علمی و تکنولوژیک با نگاهِ تأمین و حفاظت از منافع و مصالح ملی و فارغ از تعصبات ایدئولوژیک و توهماتِ اسارت‌بخش و دعواهای بی‌پایان بر سر تصاحب پست‌های دولتی است.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
23.0K views09:11
باز کردن / نظر دهید
2024-02-26 10:03:34 https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-13136
مصاحبه‌ام با سرویس فرهنگی روزنامۀ هم‌میهن در بارۀ جلد پنجم خاطراتم تحت عنوان "نام و ننگ سال‌های زردفام" که در این کانال منتشر شده است.
@ahmadzeidabad
18.5K views07:03
باز کردن / نظر دهید
2024-02-26 09:43:35 ياد آنتوان به خير!

سابقه و سواد و تحصيلات خاصي نداشت، با اين همه در شهر به نسبت دورافتاده‌شان، موقعيت اداري و سياسي به نسبت برجسته‌اي براي خودش دست و پا كرده بود. اينكه او چگونه پله‌هاي ترقي را يكي پس از ديگري طي كرده بود و مي‌كرد، براي فاميل و اطرافيان امري اسرارآميز مي‌نمود. البته مي‌دانستند كه آدم زرنگي است، اما اين را هم مي‌دانستند كه زرنگي به خودي خود سبب ترقي و ارتقاي روزافزون نمي‌شود، چون هر كدام خودشان را نيز همان اندازه زرنگ مي‌دانستند ولي دست‌شان به جايي بند نشده بود كه جاي خود، بلكه بعضا هشت‌شان هم در گرو نه‌شان بود! بدين ‌ترتيب حدس و گمانه‌زني در باره علل و عوامل ترقي «او» پاياني نداشت. اين موضوع نقل هر محفل فاميلي بود و هر كدام بنا به «عقل ناقص‌شان» نكته‌اي را پيش مي‌كشيدند و پيرامون آن داد سخن مي‌دادند. اينكه مي‌گويم به «عقل ناقص‌شان»، خداي نكرده قصد توهين و تحقير و تخفيف كسي در ميان نيست! در واقع اين وصفي است كه خودشان نسبت به عقل خودشان مطرح مي‌كردند و همين كه رشته كلام را به دست مي‌گرفتند، نخستين كلامي كه از دهان مبارك‌شان بيرون مي‌زد، اين بود كه به عقل ناقص بنده...! خلاصه طبق عقل ناقص آنها، آن همه ارتقا يا محصول يك پارتي دُم كلفتِ ناشناس بود يا به خبرچيني براي بالاتري‌ها مرتبط مي‌شد يا اينكه به زبان چرب و نرمش براي چاپلوسي مربوط بود. البته يكي هم بود كه موضوع را به خواست خدا ربط مي‌داد، اما چون او هميشه همه ‌چيز را به خواست خدا ربط مي‌داد، حرفش چندان مسموع واقع نمي‌شد. به هر حال، بازار اين بحث و گفت‌وگوها گرچه هميشه داغ بود و روز به روز هم داغ‌تر مي‌شد، اما روي هم رفته، موضوعي حاشيه‌اي به حساب مي‌آمد. اصل و متن موضوع اين بود كه ارتقاي روزافزون موقعيت «او» براي هر كدام از اهل فاميل معنا و مفهوم خاصي داشت و بر اساس همان معنا و مفهوم هم هر كدام واكنش خاصي از خود نشان مي‌دادند. عده‌اي آشكارا به موقعيت «او» حسادت مي‌كردند، عده‌اي ديگر غبطه مي‌خوردند، عده‌اي هم موقعيت او را فرصت مناسبي براي تمام فاميل جهت دسترسي به برخي امكانات مي‌دانستند و حرف نهايي‌شان اين بود كه حالا ما هم يك پارتي در اين دم و دستگاه داشته باشيم مگر بده؟ بازي اما دست حسودها بود. آنها مصمم شده بودند كه هر طور شده در يك جمع فاميلي، اگر شد به صراحت و اگر نشد با طعنه و كنايه حال «او» را بگيرند، اما از شانس بدشان «او» به ندرت در جمع‌هاي فاميلي حضور پيدا مي‌كرد. نهايتا عموي بسيار پيري در فاميل بود كه پس از استفاده از آخرين قطره عمرش، جان به جان آفرين تسليم كرد، با اين حال فرزندانش به هر كه به آنها تسليت مي‌داد، مي‌گفتند كه «عمو عمرش را به شما داد»! با مرگ عمو اما مشخص بود كه «او» مجبور است سري به خاندان متوفي بزند و همين شانس و فرصتي در اختيار حسودان فاميل گذاشت تا براي از رو بردن و طعنه‌باران كردنش نقشه بريزند و با يكديگر هماهنگ شوند. جملاتي كه هر كدام براي حال‌گيري از «او» آماده كرده و به خاطر سپرده بودند، حقا كه باريك و ظريف و نغز بود گرچه از بي‌ادبي هم بي‌بهره نبود. خلاصه روز موعود فرارسيد. جمعي بزرگ از فاميل در منزل عموي تازه درگذشته جمع بودند كه يكي از بچه‌ها نفس‌زنان خود را به داخل پذيرايي انداخت و فرياد زد: «رسيد!» جمع به خود تكاني دادند و هر كدام به نحوي آماده استقبال گرم يا سردِ خود از «او» شدند. او در حالي كه كت و شلواري بر هيكل درشتش پوشانده و شكمش را هم جلو داده بود، در معيت تعدادي ناشناس پا به مجلس گذاشت. اهل مجلس به صورت ناخواسته از حضور «شكوهمند» او مبهوت شدند و حتي دست و پاي خود را هم گم كردند به‌طوري كه براي لحظاتي سكوتي عميق و مرموز بر مجلس حاكم شد. در آن ميان سردسته حسودان با گام‌هايي محكم به سمت «او» قدم برداشت و همين كه به يك قدمي‌اش رسيد، خم شد و دست «او» را بوسيد! با اين حادثه، سكوت مجلس در هم شكست و اهل فاميل با فرياد و غوغا گِرد «او» را گرفتند تا براي تملق‌گويي، صفت چرب‌تري را نثارش كنند.
بقيه وقت مجلس هم به مسابقه چاپلوسي و طرح تقاضاهايي مثل درخواست شغل براي پسران يا كمك به معافيت يا جابه‌جايي محل خدمت آنها، گرفتن وام يا حواله و مسائلي از اين نوع گذشت. در آخر جلسه هم رييس حسودان نطقي ايراد كرد و گفت كه مايه افتخار است كه در فاميل‌شان چنان گوهري درخشيده و به پست و مقامي رسيده است كه در وقت ضرورت دست فاميل را بگيرد، اما استحقاق «او» بيش از اينهاست و اگر براي سال بعد براي حضور در... داوطلب شود، تمام فاميل دربست در خدمت او خواهند بود. ياد آنتوان چخوف به خير و نيكي باد كه استاد دريدن پرده ريا و نفاق و دورنگي جماعت روزگار خويش بود!
@hmadzeidabad
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/2624/12/
21.7K viewsedited  06:43
باز کردن / نظر دهید
2024-02-25 16:24:46 نتیجه ندارد!

چهره‌های معمم و غیرمعمم جریان اصولگرا، برای ترغیب افراد به شرکت در انتخابات هر چه بیشتر از سرمایه‌های دینی مایه بگذارند، کمتر نتیجه خواهند گرفت.
سرمایه‌های دینی برای مصرف در انتخابات نیست! آنها را به حال خود رها کنید. از آنها مایه گذاشتن در عین حال، ثمر عکس دارد چون عده‌ای که اساساً دین و دیانت را بوسیده و آن را کنار گذاشته یا از در خصومت با آن درآمده‌اند که سرکنگبین شما برای‌شان صفرا فزاست. آنها هم که فهم‌شان از دین و دیانت با فهم شما متفاوت است، نه فقط تحت تأثیر وعده‌های شما قرار نمی‌گیرند بلکه آن را استفادۀ ابزاری از دین تلقی می‌کنند و بر خشم‌شان افزوده می‌شود. آن دسته از کسانی هم که نگاه شما به دین را پذیرفته‌اند که در هر صورت رأی می‌دهند و نیازی به وعدۀ بهشت و هم‌نشینی با انبیاء و اولیاء در ازای دادن یک رأی به آنها نیست! بنابراین بس کنید به نفع همه است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
32.0K viewsedited  13:24
باز کردن / نظر دهید
2024-02-25 13:28:43 از خودی تا ناخودی!

برخی اصولگرایان در رقابت انتخاباتی با یکدیگر، جرایم و مفاسدی به دیگر اعضای ائتلاف نسبت می‌دهند که اگر درست باشد، جای طرف باید در زندان باشد و اگر نادرست باشد، اتهام‌زننده باید غرامتی بابت اتهام خود بپردازد. با این حال، نه زندانی در کار است و نه پرداخت غرامتی! هر دو طرف، راست راست در شهر می‌چرخند و هیچ دستگاه مسئولی هم از آنها نمی‌پرسد که مدرکت یا پاسخت چیست؟
برخی از اینها به "خودی"های خودشان هم رحم نمی‌کنند بعد قرار است به "ناخودی"ها و این کشور و ملت رحم کنند؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
28.7K views10:28
باز کردن / نظر دهید
2024-02-25 11:19:12



اصالتی که به خاک رفت


صدای گرم و پرسوز استاد دولتمند خالُف خوانندۀ مشهور تاجیک خاموش شده است. خدواند بهترین پاداش‌ها را به او دهد.
استاد خالف، بازماندۀ هنرمندانی از جنس اصالت و پاکی بود. با مرگ آنها روشن نیست کاروان حیات بشری به کدام سو می‌رود! یادش جاودان باد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
21.6K views08:19
باز کردن / نظر دهید
2024-02-24 21:10:37 کاسب محل ما و علی مطهری!

علی مطهری: "اینکه می‌گویند رأی ندهیم اینها بروند یک رؤیا است."
از قضا کاسب محل ما هم دقیقاً همین نظر آقای مطهری را دارد. با این حال، او تصمیم گرفته است که رأی ندهد نه برای اینکه "اینها" بروند، بلکه برای اینکه بمانند!
می پرسید چطور؟ این هم پاسخِ کاسب محل:
اینها اگر همین روش و سیاست‌های فعلی را ادامه دهند، نه فقط خودشان که کل کشور خواهد رفت. پس برای اینکه مجبور به تغییر روش و سیاست‌شان شوند، با رأی ندادن نارضایتی و سرخوردگی عمیقم از آنها را نشان خواهم داد بلکه سیاست‌شان را عوض کنند که هم خودشان بمانند و هم کشور. اما اگر رأی بدهم، همین شیوه و مسیر فعلی را با اعتماد به نفس بیشتری ادامه می‌دهند که در آن صورت هم اینها، هم ما، هم مملکت، همگی خواهیم رفت!
کاسب محل ما از من می‌پرسد: فکر می‌کنی آقای مطهری چه پاسخی به این مسئله می‌دهد؟ می‌گویم؛ چرا از خودش نمی‌پرسی؟ می‌گوید؛ اگر دستم به خودش می‌رسید که مستقیم ازش می‌پرسیدم و تو این سوز سرما جلوی تو را سر خیابون نمی‌گرفتم!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
38.2K viewsedited  18:10
باز کردن / نظر دهید