2022-05-05 11:53:52
دمکراسی و احترام؟ عجب مزخرفی!
منِ مسکینِ مستکین تا حالا فکر میکردم که دمکراسی یعنی احترام به عقاید و افکار دیگران، اما تازه دارم از برخی دوستان یاد میگیرم که دقیقاً برعکس! دمکراسی یعنی توهین و بیاحترامی به عقاید و افکار دیگران و حتی چند درجهای هم بالاتر از این!
اصلاً کدام شیر خر خورده گفته است که دمکراسی یعنی احترام به عقاید دیگران؟ هیچ کس این را نگفته! اگر هم گفته، چیز خورده و به گور پدر پدرسگش خندیده! آخر چطور میشود به "عقاید ضد بشری" احترام گذاشت و اسمش را هم گذاشت دمکراسی؟
فقط باید به عقاید "عقلانی منطبق و مبتنی بر خیر" احترام گذاشت نه جز آن. البته اذعان میکنم که چنین عقایدی هم چیز نایابی در این جهان ماست و بدبختانه قاطبۀ بشر امروز عقاید ضد بشری دارند و به همین علت هم کار اصلی یک آدم دمکرات واقعی، باید بیاحترامی به عقاید دیگران باشد!
ببینید! اسلام که تکلیفش روشن است! همۀ احکامش همان است که طالبان و داعش و غیره میگویند! در این که دیگر تردیدی نیست! بنابراین، پیش از هر چیز تکلیف این یک میلیارد و خردهای آدم که از اندونزی و مالزی در شرق دور تا کرانۀ اقیانوس اطلس پخش شدهاند، معلوم است. احترام به عقاید اینها ضد دمکراسی است و باید به عقایدشان تا میشود بیاحترامی کرد. همهشان هم سر و ته یک کرباسند و نباید فریب دعواهای بین خودشان را خورد.
آیین هندو هم راستش پر از خرافات و کارهای ناشایست است. با هیچ متر و معیاری نمیتوان به آن احترام گذاشت. پس این یک میلیارد هندو هم باید عقایدشان مورد بیاحترامی قرار گیرد.
مسیحیت هم که عین خرافه است! مسیحیان معتقدند که یک یهودی که معلوم نیست در ناصره به دنیا آمده یا در بیتلحم؛ مادرش باکره بوده و خودش هم پسر خدا یا خودِ خداست! حرف مسیحیان این است که خدا خودش را به صورت انسان درآورده تا در این دنیا زجر بکشد و مصلوب شود تا گناه اولیۀ انسان بخشیده شود! یعنی واقعاً به چنین خرافاتی میشود احترام گذاشت؟ پس تکلیف مسیحیان حالا ارتدوکس باشند یا پروتستان یا کاتولیک هم که روشن است.
یهودیت هم که واویلاست! تورات میگوید که خدا به صورت ابری بالای سر قوم بنیاسرائیل حرکت میکرد و به آنها دستور میداد که وارد هر شهر و دیاری در سرزمین مقدس شدند، هیچ موجودی را زنده نگذارند نه مردی، نه زنی، نه کودکی، نه چارپایی، نه هیچ جنبندۀ دیگری! حالا مرامی تا این اندازه ضد بشری جای احترام دارد؟
اصلاً اصلِ اعتقاد به چیزی به اسم خدا مگر عقلانی و قابل دفاع است؟ برخی فلاسفه گفتهاند که انسانهای ضعیف از ترس قوای طبیعت چیزی به اسم خدا را اختراع کردهاند تا با انواع قربانیها و اقسام نیایشها و پرستشها، آن را بر سر مهر آورند! معتقدان به چنین چیزی واقعاً عقایدشان جای احترام دارد؟
در واقع کل جمعیتی که معتقد به خرافات متافیزیکی هستند، عقایدشان کلاً قابل احترام نیست و برای اثبات دمکرات بودنمان باید به عقادشان بیاحترامی کنیم.
البته در بینِ ماتریالیستها و مادهگرایان هم اینطور نیست که عقاید همهشان قابل احترام باشد. برای مثال این مارکسیستها درست است که خدا را قبول ندارند اما تاریخ را به جای خدا گذاشتهاند و کلاً به دلیل نفی مالکیت که یکی از ارکان حقوق بشر است، مرامشان ضد حقوق بشری است. حکومتهایی هم که تحت این عنوان سر کار آوردهاند، همهاش ضد انسانی بوده است. اینها را هم از دایرۀ احترام به افکارشان باید خارج کرد؛ چون واقعاً بخشی از نیروهای شرّ هستند.
لیبرالهای هم موجودات دل چسبی نیستند. برخی از آنها که اصلاً خودشان معتقد به دین و خدایند، آنها هم که به این چیزها معتقد نیستند حال و روز بهتری ندارند. اصلاً مماشات همینها در برابر عقاید خرافی متافیزیکی سبب ترویج خرافۀ خطرناکی به اسم " احترام به عقاید دیگران" شده است تا نیروهای شرور در پشت آن سنگر بگیرند و سد راه "آزادی" شوند. اصلاً اینها خودشان صد درجه خطرناکتر از بقیهاند چون با مماشات یا سکوتشان در برابر عقاید شرارتآمیز و ضد بشری و متافیزیکی، عملاً دمکراسی را به کثافت کشاندهاند. عقاید آنها هم سزاوار بیاحترامی و توهین است.
همانطور که گفتم، آنهایی که عقایدشان در این جهان شایستۀ احترام باشد خیلی خیلی کماند. آنها هم کسانیاند که اولاً به هیچ خدا و دینی اعتقاد ندارند. ثانیاً در مقابل اعتقاد به دین و خدا هم بیتفاوت نیستند و به این عقاید بیاحترامی میکنند. با مارکسیسم و لیبرالیسم هم به همان اندازه مخالفند. این دستۀ اندک دمکراتهای واقعی و جسور و نترس و به واقع نیروهای خیر در این دنیا هستند. یادش به خیر در آلمان دهۀ 1930 تعداد این نوع آدمها زیاد بود ولی متأسفانه به اتهام اینکه به عقاید دیگران احترام نمیگذارند و یا افراد شرور و پست و مماشاتگر را از سر راه آزادی برمیدارند، نسلشان را رو به انقراض بردند. راه ما باید احیای راه آن پیکارگران نترس و شجاع باشد!
19.1K viewsedited 08:53