2022-05-08 10:04:41
هر دمی آن خاربن افزون شدی!
در پی ورشکستگی اقتصادی یونان در اوایل دهۀ 2010 اتحادیۀ اروپا به همراه صندوق بینالمللی پول، برنامۀ ریاضتی بسیار سختی را برای نجات اقتصاد آن کشور در برابر یونان قرار دادند.
یونانیها طی رفراندومی به این برنامه رأی منفی دادند و قرار به برگزاری انتخابات زودهنگام شد.
در این میان حزب سیریزا (ائتلاف چپ رادیکال) به رهبری آلکسیس سیپراس با وعدۀ مقاومت در برابر فشارهای اتحادیۀ اروپا و صندوق بینالمللی پول و حتی خروج یونان از حوزۀ یورو، در انتخابات به پیروزی رسید و سیپراس به مقام نخستوزیری دست یافت.
حزب ائتلاف رادیکال چپ اما پس از دستیابی به قدرت، هیچ راه چارهای جز اجرای توصیههای اتحادیۀ اروپا و صندوق بینالمللی پول پیش روی خود ندید و تک تک آنها را عملی کرد؛ آن هم با چنان شیرینی که دولتهای راستگرا در انجام آن درمانده بودند!
در کشور ما هم طیف وسیعی از اصولگرایان از آغاز ریاست جمهوری سید محمد خاتمی تا آخرین روز ریاست جمهوری حسن روحانی هرگونه اصلاح ساختار اقتصادی کشور را با برچسب "نئولیبرالیسم" و مُهر ظالمانه، مورد تقبیح و نکوهش قرار دادند و با تحریک تودۀ مردم، مانع اصلاح اقتصاد کشور شدند تا آنجا که دولت روحانی، عمدتاً تحت فشار روانی و تبلیغاتی آنها ارز 4200 تومانی را برای تأمین کالاهای اساسی در نظر گرفت.
اصولگرایان که با شعار کاهش و تثبیت قیمتها و وفور کالای ارزان در بازار از طریقِ مقابله با "سیاستهای نئولیبرالیستی" رقبای خود را از صحنه حذف کردند، اکنون با همسو شدن قوا، خود را درست در همان شرایطی میبینند که آلکسیس سیپراس در یونان دید! آنها اینک با تقبیح اختصاص ارز 4200 تومانی برای تأمین کالاهای اساسی، آن را به کلی ناعادلانه دانسته و در عوض همان سیاستهایی را که با برچسب اقتصاد نئولیبرالیستی مورد لعن و نفرین قرار میدادند، در دستور کار خود قرار داده و آنها را عین عدالت میدانند.
حامیانشان نیز در این بین سردرگم شدهاند. گذشته از عدهایشان که بادمجان را بنا به میل خورندهاش تقبیح یا تمجید میکنند، باقی آنها میپرسند، اگر سیاستِ نئولیبرالیستی خوب است، چرا در دولتهای قبل با آن به مخالفت برخاستید و اگر بد است، چرا خود در پیش گرفتهاید؟
اگر من بدجنس بودم خطاب به آنها این آیه را یادآور میشدم:
فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ (پس بچشید آنچه را که اندوختهاید)
من اما خیلی هم بدجنس نیستم و لذا این شعر مولانا را مثال میآورم:
همچو آن شخص درشت خوشسخن
در میان ره نشاند او خاربن
ره گذریانش ملامتگر شدند
پس بگفتندش بکن این را نکند
هر دمی آن خاربن افزون شدی
پای خلق از زخم آن پر خون شدی
جامههای خلق بدریدی ز خار
پای درویشان بخستی زار زار
چون بجد حاکم بدو گفت این بکن
گفت آری بر کنم روزیش من
مدتی فردا و فردا وعده داد
شد درخت خار او محکم نهاد
گفت روزی حاکمش ای وعده کژ
پیش آ در کار ما واپس مغژ
گفت الایام یا عم بیننا
گفت عجل لا تماطل دیننا
تو که میگویی که فردا این بدان
که بهر روزی که میآید زمان
آن درخت بد جوانتر میشود
وین کننده پیر و مضطر میشود
خاربن در قوت و برخاستن
خارکن در پیری و در کاستن
خاربن هر روز و هر دم سبز و تر
خارکن هر روز زار و خشک تر
او جوانتر میشود تو پیرتر
زود باش و روزگار خود مبر
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
24.3K viewsedited 07:04