Get Mystery Box with random crypto!

نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)

لوگوی کانال تلگرام ahmadzeidabad — نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی) ن
لوگوی کانال تلگرام ahmadzeidabad — نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
آدرس کانال: @ahmadzeidabad
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 60.32K
توضیحات از کانال

احمد زیدآبادی

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 98

2022-06-17 11:45:39 تقوا و تخصص!

بیلبوردی در سطح شهر تهران نصب شده است که به نقل از مرحوم دکتر مصطفی چمران اعلام می‌دارد:
"آنکه تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، بی‌تقواست."
انتخاب چنین مضمونی برای اعلام در سطح شهر با توجه به اینکه جمعِ بسیاری از مسئولان و مدیران کشور، از سوی جوامع کارشناسی، متهم به نداشتن تخصص و یا تخصص لازم و کافی در حوزۀ شغل و مدیریت خود هستند، به چه منظوری صورت گرفته است؟
آیا منظور این است که آنها برای اثبات تقوای خود قصد کناره‌گیری از شغل‌شان را دارند؟ اگر منظوری جز این در میان باشد، اعلام چنین مضمونی در سطح شهر تهران مانند این است که در خیابان‌های پکن بیلبوردی نصب کنند و روی آن بنویسند: نظام سیاسی تک حزبی نشانۀ جور و ستم به مردم است! یا در خیابان‌های مسکو روی بیلبوردها نوشته شود: جنگ علیه کشور همسایه عاقبتش ننگ و سرافکندگی است! یا در خیابان‌های اسرائیل بیلبوردهایی از طرف نهادهای دولتی اعلام دارد: اشغال کرانۀ باختری و تداوم شهرک‌سازی جنایت علیه بشریت است!
#احمد_زیدآبادی
#تخصص
#مصطفی_چمران
#جامعه_کارشناسی
#تقوا
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
15.2K viewsedited  08:45
باز کردن / نظر دهید
2022-06-15 12:15:53 انقلاب فرضی و نیروی فائقه!

پیش از آنکه از فضای سیاسی رو به دو قطبی شدن "اعلام قهر" کنم، نوشته‌ای در بارۀ "مکانیسم تحولِ شرایط هرج و مرج گونۀ پس از انقلابات به ظهور دولتی متمرکز و اقتدارگرا" را وعده داده بودم.
همانطور که قبلاً هم توضیح دادم منظور از آن اعلام قهر، نوعی تغییر مخاطب بود و از این پس تا اطلاع ثانوی تنها از مردم دردمند و خطاب به آنها خواهم نوشت.
طبعاً ایجاد خط تمایزی روشن بین گروه‌های مخاطب، کار آسانی نیست و به دلیل عادت گذشته، خلف وعده‌هایی محتمل است، اما تمام توانم را به کار می‌گیرم تا از چارچوبِ اعلام شدۀ جدیدم، تجاوز نکنم.
باری، انقلابات به مفهوم کلاسیک آنها با آنکه احزاب و گروه‌های متکثری درگیرِ عملیاتی کردن‌شان می‌شوند، اما نیروی توفندۀ پیش برندۀ آنها جنبش‌های توده‌ای فراگیر است. در هنگامۀ فراگیر شدن حرکت‌های توده‌وار و غلبۀ آنها بر نیروی حاکم، معمولاً آن گروه یا حزبی شانس تبدیل شدن به قدرت فائقه را پیدا می‌کند که از شیفتگان چشم و گوش بستۀ بیشتری برخوردار باشد.
منظور از شیفتگان چشم و گوش بسته، افرادی است که فردیت رشد یافته‌ای ندارند و چشم و گوش خود را به یک سازمان یا رهبر سپرده‌اند تا به جای آنها بیاندیشد و تصمیم بگیرد. این افراد که معنی زندگی و قدرت خود را در هویت‌های جمعی و سازمانی جستجو می‌کنند و در واقع میلِ به مستحیل و ذوب شدن در این هویت‌های جمعی دارند، به افراط خود را مشتاقِ پیروی و اطاعت بی چون و چرا از رهبرانشان نشان می‌دهند و بیش از آن، تشنۀ قدرت‌نمایی در منازعۀ سیاسی با اغیارند. طبعاً هر چه فضای سیاسی تندتر و خشن‌تر شود، گویی این افراد انرژی و روحیۀ بیشتری پیدا می‌کنند تا جایی که به گونه‌ای نامحسوس، رهبران خود را به سمتِ تندروی و آشتی‌ناپذیری تشویق و سپس هدایت می‌کنند.
طبیعی است که در منازعات روزمرۀ یک وضعیتِ بی‌دولتی و کنترل‌ناپذیر، این نیروها به دلیل انسجام سازمانی و بی‌باکی در استفاده از ابزارهای غیرمدنی دست بالا را پیدا می‌کنند.
در مقابل، گروه‌های اصطلاحاً روشنفکری و اهل میانه‌روی و اعتدال که به زعم خود قدرت سیاسی ناشی از انقلاب را در خدمت دمکراسی و مدنیت و عدالت می‌خواهند، در چنین وضعیت‌هایی کلاهشان پسِ معرکه است. آنها گرچه با انواع فداکاری‌های خود، شرایط ذهنی انقلاب را فراهم می‌کنند، اما پس از پیروزی انقلاب عملاً در حاشیه قرار می‌گیرند و سپس به سرعت حذف می‌شوند. این گروه‌ها بخصوص فاقدِ انبوهِ شیفتگانِ سرسپرده‌اند و هواداران آنها معمولاً دستۀ کوچکی از افراد تحصیل کرده و عموماً مدعی‌اند که گوش شنوایی از رهبران خود ندارند و برای تصمیم‌گیری در بارۀ کوچکترین مسائل، ساعت ها و روزها، جّر و بحث‌ به راه می‌اندازند. در واقع تا این قبیل گروه‌ها بخواهند به حرف و موضعی مشترکی در جمع محدود خود برسند و طی بیانیه‌ای آن را با طمطراق اعلام کنند، گربه آمده و دنبه را ربوده است!
حال در یک شرایط کاملاً فرضی، تصور کنیم که در ایران دوباره انقلاب شده و هیچکدام از فجایعی که وقوع هر یک از آنها کاملاً متحمل است نیز به وقوع نپیوسته است. در آن شرایط کدامیک از نیروهای مدعی دست بالا را پیدا خواهند کرد؟
در ابتدا به نظر می‌رسد که سازمان مجاهدین خلق به دلیل تشکیلات آهنین و اطاعت بی چون چرای هوادارانش، دست بالا را پیدا می‌کند. سازمان مجاهدین اما به رغم اطاعتِ محضِ نیروهایش، فاقد هرگونه جاذبۀ توده‌ای و حرف مردم‌پسند در شرایط امروز ایران است و حتی در بین مردم عادی عمدتاً انزجار تولید می‌کند تا هر نوع دلبستگی. گرچه این سازمان در یک شرایط بی‌دولتی خواهد کوشید که قدرت را قبضه کند، اما به دلیل عدم اقبالِ عمومی بعید است به توفیقی دست یابد. از این رو به احتمال زیاد، آیندۀ این سازمان پس از یک انقلاب فرضی و خیالی، بهتر از گذشته‌اش نخواهد بود و اگر هم دوباره امکان بقایی پیدا کند، برای انتقام از "کهکشانِ" قربانیان جدیدش به دست رژیم جدید، باید از تبعیدگاه تازه، به باقیماندۀ حامیانش تدارک انقلابی دیگر را وعده دهد!
گروه‌های رادیکال مارکسیستی و اتنیکی هم سرنوشت بهتری پیدا نخواهند کرد. آنها اساساً در شرایط پس از انقلاب عامل هرج و مرج به حساب می‌آیند و نقش‌شان در تحرکات انقلابی ایران، دامن زدن به تشنجات و توهمات و نهایتاً قربانی شدن در پای آن است.
در آن معرکۀ فرضی، به نظر من نیرویی که استعداد بیشتری برای استفاده از فضای توده‌وار دارد، همان نیروهای نزدیک به رضا پهلوی است که به فرض غلبه، به ناچار نوعی رژیم اقتداگرا و متمرکز از نوع رضاشاهی را اعاده خواهند کرد. (ادامه دارد)
#احمد_زیدآبادی
#حرکت_توده_وار
#گروه_روشنفکری
#سازمان_مجاهدین
#رضا_پهلوی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
15.4K viewsedited  09:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-09 10:19:02 اتحاد اپوزیسیون!

....واکنون از مخاطبان گرامی می‌خواهم که به مصاحبه‌ام با یکی از رهبران یکی از گروه‌های معروف اپوزیسیون در مورد راه‌های اتحاد اپوزیسیون توجه فرمایند.
- رهبر محترمِ حزب "اتحاد برای نجات مردم ایران" ممنون از شما که در این برنامه شرکت....
+ ببخشید که مجبور شدم کلام شما را قطع کنم. من رهبر حزب "اتحاد برای نجات مردم ایران- جریان اصلی" هستم، چون همانطور که حتماً اطلاع دارید برخی از نیروهای فرصت‌طلب که در صفوف حزب ما نفوذ کرده بودند، 10 سال پیش انشعاب کردند و با سرقت نام حزب ما، در صدد سوءاستفاده از اعتبار آن برآمدند.
- بسیار عالی. پس من لازم است به عرض مخاطبان ارجمند برسانم که ایشان رهبر حزب "اتحاد برای نجات مردم ایران - جریان اصلی"....
+ ببخشید که بازهم کلام شما را قطع می‌کنم. من رهبر حزب "اتحاد برای نجات مردم ایران - جریان اصلی- شاخۀ سوسیالیست" هستم، چون همانطور که احیاناً در جریانید 9 سال پیش ما مجبور شدیم بخشی از نیروهای لیبرال‌صفت را از داخل حزب تصفیه کنیم و تصفیه‌شدگان هم با کمال ناجوانمردی نام حزب ما یعنی "اتحاد برای نجات ایران - جریان اصلی" را مصادره کردند و ما برای تأکید بر ماهیت سوسیالیستی حزب و رسواسازی سارقان، این واژه را به آخر نام حزب اضافه کردیم.
- بسیار خوب. در اینجا می‌خواستم نظر حزب "اتحاد برای نجات ایران - جریان اصلی - شاخۀ سوسیالیست" را در بارۀ راه‌های اتحاد اپوزیسیون بدانم.
+ پیش از آنکه به پرسش بسیار مهم شما پاسخ دهم باید تأکید کنم که من در این برنامه به عنوان رهبر حزب "اتحاد برای نجات مردم ایران - جریان اصلی- شاخۀ سوسیالیست - گرایش رادیکال" حضور دارم، چون همانطور که پیش از این هم رسماً اعلام شده بود 8 سال پیش تعدادی از افراد مشکوک با برداشت سطحی از سوسیالیسم راهِ مماشات را در پیش گرفته بودند که گرایش رادیکال در درون حزب مجبور شد راه خود را از آنان جدا کند.
-.بله! مخاطبان محترم من در این برنامه در خدمت...
+ لازم به تأکید است که من رهبر "حزب اتحاد برای نجات ایران - جریان اصلی - شاخۀ سوسیالیست - گرایش رادیکال - کنفرانس هفتم" هستم جون همانطور که مستحضرید 7 سال پیش....
- که اینطور! من در اینجا در خدمت رهبر...
+ محض اطلاع مخاطبان عزیز شما باید تأکید کنم که من رهبر حزب "اتحاد برای نجات مردم ایران - جریان اصلی - شاخۀ سوسیالیست - گرایش رادیکال - کنفرانس هفتم - پلنوم یازدهم" هستم چون 6 سال پیش.....
-.......
+......
- بسیار خوب! مخاطبان عزیر من در این برنامه در خدمت رهبر حزب "اتحاد برای نجات ایران - جریان اصلی- شاخۀ سوسیالیست - گرایش رادیکال - کنفرانس هفتم - پلنوم یازدهم - ......" اون پنج تای آخرش را یادم رفت ممکنه خودتان بفرمایید؟
+ بله! باید عرض کنم که من در این برنامه به عنوان رهبر حزب اتحاد برای.......حضور دارم.
- می‌خواستم نظرتان را در بارۀ راه‌های اتحاد اپوزیسیون بدانم.
+ بله، بله. پرسش بسیار بسیار مهمی را مطرح کردید. اتحاد اپوزیسیون در شرایط امروز جامعۀ ایران از نان شب هم واجب‌تر است. خب همینطور با اتحاد اتحاد گفتن که اتحاد حاصل نمی‌شود! با حرف زدن دیگر ما به جایی نمی‌رسیم. باید دست به عمل زد. مردم سخت منتظرند و لحظه شماری می‌کنند. ما در حزب "اتحاد برای نجات مردم ایران- جریان اصلی - شاخۀ سوسیالیست - گرایش رادیکال - کنفرانس هفتم - پلنوم یازدهم....." خودمان پیشتار بحث در این مورد بوده‌ایم. اصلاً اسم حزب ما خودش در این زمینه گویاست. منتهای مراتب برای اتحاد سابقۀ هر حزب باید در نظر گرفته شود. اینکه هر ننه‌قمری از راه برسد و بخواهد دست بالا را در اپوزیسیون پیدا کند، این از نظر ما پذیرفتنی نیست. همینطور با حرف نمی‌شود ادعای اپوزیسیون بودن کرد. بعد باید معلوم شود که هر کدام از ما چه برنامه‌ای برای آیندۀ کشور داریم. همینطور با حرف و شعار که نمی‌شود. ما الان در داخل حزب "اتحاد برای نجات مردم ایران - جریان اصلی - شاخۀ سوسیالیست - گرایش رادیکال - کنفراس هفتم - پلنوم یازدهم...." در حال تدوین برنامه‌ای برای آیندۀ ایران هستیم که به اتفاق نظر تمام کارشناسان امر بهترین برنامه‌ای است که تا حالا در حال تدوین از سوی گروه‌های اپوزیسیون بوده است....
- اگر ممکن است در بارۀ راه‌های سرنگونی هم نظرتان را بفرمایید.
+ به نظر من این پرسش انحرافی است، چون همۀ گروه‌های اپوزیسیون روی این مسئله اتفاق نظر دارند.
- یعنی چون اتفاق نظر دارند، دیگه مشکلی نیست و کار را باید تمام شده تلقی کرد؟
+ کار مدت‌هاست که تمام شده است! اگر شما شک دارید حتماً ریگی به کفش‌تان است. نکند شما هم از سوی حکومت مأمور به ایجاد شبهه در این زمینه هستید؟.......
#احمد_زیدآبادی
#اپوزیسیون
#طنز
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
12.2K viewsedited  07:19
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 18:50:33 https://hafteh.ca/canada/90807/
در این یادداشت با بررسی شرایط لبنان پس از انتخابات اخیر پارلمانی این کشور نوشته‌ام:
"به نظرم چنانچه ترتیبات امنیتی مشخصی بین تمام کشورهای درگیر در خاورمیانه مورد توافق قرار گیرد، نه فقط امکان باز شدن گرهِ کور بن‌بست سیاسی لبنان وجود دارد، بلکه راهی برای عبور دیگر کشورهای زخم برداشته از درد و رنج سال‌ها هرج‌ومرج و فلاکت‌زدگی و بی‌ثباتی گشوده می‌شود.
جایگزین چنین ابتکاری، ممکن است انفجار ناگهانی منطقه از طریق یک حمله‌ی غافلگیرانه‌ی اسرائیل به انبارهای موشکی حزب‌الله و یا اقدامی مشابه آن باشد. تجربه‌ی تاریخی نشان می‌دهد که شرایط بن‌بست و یا ثبات شکننده‌ی ناشی از صلح مسلح تا ابد قابل دوام نیست و اگر راهی دیپلماتیک برای یک توافق مبتنی بر رعایت منافع تمام طرف‌ها باز نشود، لاجرم جنگ به‌عنوان تنها راه‌حل خود را تحمیل می‌کند.
بسیاری از جنگ‌ها در تاریخ با تصمیم و برنامه‌ریزی سران دولت‌ها شروع نشده‌اند بلکه نوعی شرایط کنترل ناشده، آتش جنگ را بین آنان شعله‌ور کرده است.
به طور مشخص جنگ جهانی اول در شرایطِ مشابه شرایط امروز خاورمیانه آغاز شد."
@ahmadzeidabad
7.3K viewsedited  15:50
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 09:10:19 این توصیفات و توصیه‌ها به چه منظوری است؟

محمد جواد لاریجانی در واکنش به رفتار رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواستار ایجاد محدودیت برای سفر وی به ایران و بررسی تعلیق عضویت جمهوری اسلامی در ان.پی.تی شده است.
آقای لاریجانی چند روز پیش نیز جریان اصلاحات در ایران را "کژراهه" و اصلاح‌طلبانی در سطح مهندس میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی را "دچار نفاق قهری" دانسته و وضعیت جاری در کشور را "یک نظام مدنی سیاسی کاملاً جدید" با "مبنای مشروعیتِ ناشی از ولایت" و "از لحاظ مدلِ کاری یکی از روش‌های بسیار مدرن یعنی دمکراسی عملیاتی" نامیده بود.
اینکه آقای لاریجانی چه توصیفی از شرایط کشور و چه توصیه‌هایی برای برخورد با رافائل گروسی داشته باشد، به خودی خود مسئله‌ای نیست و بخشی از حق هر یک از اتباع عادی کشور برای اظهار علنی دیدگاه‌های خود محسوب می‌شود.
آنچه اما در این میان برای من جای پرسش دارد، عدم سنخیت این نوع توصیه‌های بحران‌زا و توصیفات خارج از عرفِ آقای لاریجانی با نوع تحصیلات و سطح شناخت او از مناسبات جهانی و فلسفۀ سیاسی است.
به عبارت روشن‌تر، اگر فردی معمولی و ناآشنا با مباحث فوق، چنین نظرات و پیشنهادهایی را مطرح می‌کرد، جای تعجب نبود، اما بیان آنها از زبان محمد جواد لاریجانی که دکترای خود را از دانشگاه برکلی آمریکا گرفته و سالیان دراز در پست‌های مختلف بخصوص در معاونت وزارت خارجه، تجربه اندوخته است، برای من از هر جهت سؤال برانگیز است!
صادقانه بگویم که باور قلبی آقای لاریجانی به این توصیفات و توصیه‌ها به آسانی قابل پذیرش نیست و کاملاً بعید می‌دانم که وی از پیامدهای بسیار مخرب توصیه‌ها و توصیفاتش برای کشور بی‌اطلاع باشد.
قاعدتاً فردی با نوعِ تحصیلات و گذشته و مزاج وی، در این شرایط خطرناک باید در جهت کاهش تنش‌های داخلی و خارجی کشور بکوشد اما گویی او علاقۀ وافری به پاشیدن بنزین بر آتش دارد.
علل و دلایل این کار چیست؟ من واقعاً نمی‌دانم!
#احمد_زیدآبادی
#جواد_لاریجانی
#رافائل_گروسی
#ان_پی_تی
#میر_حسین_موسوی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
8.8K viewsedited  06:10
باز کردن / نظر دهید
2022-06-07 06:31:33 https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/185809/
در بخشی از این یادداشت نوشته ام:
"با اين فضاي كنوني شايد گفته شود كه اين قبيل توصيه‌ها و رهنمودها نيز از جنس همان خواب و خيال‌هاي بريده از واقعيات عريان است و ميل به تمركز و انحصار قدرت، چنان جاذبه‌ و رخنه‌اي پيدا كرده است كه اين قبيل راه‌حل‌ها را به طنز و خزعبل تبديل مي‌كند!
من اما در همين فضاي پر از نوميدي نشانه‌هايي از احتمال به‌كارگيري اين توصيه‌ها مي‌بينم ولي اگر هم نمي‌ديدم باز از طرحِ آن صرف‌نظر نمي‌كردم زيرا اين تنها كوره‌راهي است كه ممكن است اين قافله تاريخي را از اين گردنه‌هاي صعب عبور دهد. باقي راه‌ها بدبختانه سقوط به دره است."
@ahmadzeidabad
1.1K views03:31
باز کردن / نظر دهید
2022-06-06 14:03:16 کیمیاگری اصولگرایان افراطی!

برای نسلی با علایق سیاسی من که گفته‌ها و نوشته‌ها و مواضع آیت‌الله خمینی را از ابتدای انقلاب تا زمان درگذشتش دنبال می‌کردیم، تصویری که امروز طیفی از اصولگرایان افراطی از آن مرحوم ارائه می‌کنند، به نظرمان واقعاً نتیجۀ نوعی کیمیاگری است!
حقیقت آن است که من در جمع دوستان دوران نوجوانی و جوانی‌ام، از نادر افرادی بودم که در زمان حیات آیت‌الله خمینی بی‌پرده از برخی مواضع و دستورات و نظرات او انتقاد می‌کردم؛ اما در همان زمان نیز تصورمان از دستگاه فکری و شیوۀ عملی وی، به تصویری که اکنون برخی از اصولگرایان از او ترسیم کرده‌اند، شباهتی نداشت.
آیت‌الله خمینی صرفِ نظر از همۀ داوری‌های مثبت و منفی که نسبت به او مطرح می‌شود، به واقع از معدود مراجع شیعه‌ای بود که به صراحت به دفاع از ضرورت دخالت دو عنصر زمان و مکان در امر اجتهاد برخاست و بر همین اساس نیز در طول زمان، بسیاری از آراء خود را تعدیل کرد و یا تغییر داد.
طیفی از اصولگرایان اما در یک منازعۀ قدرتِ ناموجه با جریان "خط امامی" کل خط - مشی آیت‌الله خمینی را در چند اظهارنظر محدودِ و مختص زمان و مکانی خاص از او، محصور و منجمد کردند و فقیهی را که مهمترین کارش پویا کردن فقط شیعه و گشودن راه‌های تازه‌ای در اجتهاد مصطلح در حوزه‌ها بود، به مدافع چند گزارۀ ایستا و تغییرناپذیر تنزل رتبه دادند.
این بخش از اصولگرایان برای این مقصود حتی زحمت کارهای نظری را نیز به خود هموار نکردند و برای دستیابی به هدف خود، عمدتاً از ابزار تحدید و تهدید و منع و فشار استفاده کردند.
تحریف و قلبِ یک نظام فکری به نظام فکری متفاوت، نوعی کیمیاگری است که در برابر چشم ما اتفاق افتاد و عجیب اینکه آب هم از آب تکان نخورد!
#احمد_زیدآبادی
#اصولگرایان_افراطی
#آیت_الله_خمینی
#فقه_پویا
#اجتهاد_شیعی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
10.4K viewsedited  11:03
باز کردن / نظر دهید
2022-06-06 11:56:37 دو مزیت ناپیدای فضای مجازی برای جمهوری اسلامی

وزیر اطلاعات "استفادۀ دشمن از فضای مجازی" را در کنار "تروریسم" و "بهره‌برداری از اعتراضات اجتماعی" سه تهدید جاری علیه نظام معرفی کرده است.
اگر منظور ایشان از قرار دادن فضای مجازی در کنار دو تهدید دیگر، به منظور زمینه‌سازی برای اعمال محدودیت علیه شبکه‌های اجتماعی باشد، باید گفت که وی مسئله را به صورتی معکوس دیده است.
فضای مجازی برای تمام کشورهای جهان در کنار مزایا، مشکلاتی نیز در بر دارد که یکی از این مشکلات، نشر خبرهای جعلی و بی‌اساس با اهداف سیاسی یا غیراخلاقی است. نشر چنین خبرهایی مختص ایران نیست و آزادترین کشورهای جهان را نیز رنج می‌دهد. با این حال، جوامع بالغ برای رفع این مشکل، هیچکدام در صدد محدودسازی تکنولوژی دنیای مجازی برنمی‌آیند و هر کدام دنبال راهکاری مشروع برای رفع یا کاهش مشکل بدون ایجاد محدودیت برای آزادیِ بیانِ مردم خود هستند.
با این حال، فضای مجازی برای نظام جمهوری اسلامی در کنار سایر مزایای معمولش، دو کارکرد بسیار مفید اضافه هم دارد که معمولاً مورد توجه قرار نمی‌گیرد.
اول اینکه بسیاری از مردمِ تحت فشار که از شرایط زندگی خود به شدت ناراضی‌اند، بخشی از خشم خود را با بیانِ تند نظرات‌شان در فضای مجازی خالی می‌کنند و به قول روانشناسان از این طریق تخلیۀ روانی می‌شوند.
معمولاً مردم ناخشنود و خشمگینی که راهی برای تخلیۀ خشم خود از طریق اعتراض و پرخاش کلامی پیدا می‌کنند، به میزانِ کمتری در مقام عمل خشم خود را به نمایش می‌گذارند. این مکانیسم از منظر سیاسی و اجتماعی امری ثبات‌زاست و از شدت اعتراض‌های میدانی می‌کاهد.
دوم اینکه فضای مجازی امکانی برای عرضِ اندام تمام نیروها از جمله نیروهای مدعی جانشینی جمهوری اسلامی فراهم کرده است و در واقع به مثابۀ آینه‌ای برای نمایش عیب و هنر آنان عمل می‌کند. معمولاً هر گاه فرد یا جریانی به دلیل اعمال محدودیت سیاسی یا ارتباطی، امکان عملی طرح نظرات و دیدگاه‌های خود را نداشته باشد، می‌توان از طریق تبلیغات از آنها اسطوره ساخت و افکار عمومی را به توان ناداشته‌شان برای حل مشکلات کشور امیدوار کرد؛ اما وقتی تریبونی عمومی برای ارائۀ اندیشه‌ها و راهکارها و برنامه‌ها برای تمام مدعیان فراهم باشد، افراد و جریان‌ها خواه ناخواه مجبورند توانایی‌ها و داشته‌ها و گرایش‌های واقعی خود را برملا کنند. قاعدتاً با سخنان عوام‌پسند بعضاً می‌توان نظر جمعی از توده‌ها را به خود جلب کرد، اما اهل اندیشه و نظر، قادر به تمیز دوغ از دوشابند و از اقبال به نیروهای فاقد توانایی واقعی پرهیز می‌کنند. بدون حمایتِ مؤثر صاحب‌نظران نیز، هیچ جریان سیاسی شانسی برای تبدیل شدن به یک نیروی تعیین کننده نخواهد داشت.
در حقیقت، یکی از دلایلی که اجتماعِ صاحب‌نظران ایرانی تاکنون به نیروهای مدعی جانشینی جمهوری اسلامی روی خوش نشان نداده است، امکان شنیدن نظرات و راهکارهای آنهاست که این نیز عمدتاً به مدد فضای مجازی صورت گرفته است.
به نظرم اگر حکومت پهلوی نیز به جای منکوب و سرکوب کردن نیروهای سیاسی معارض خود، تریبونی در اختیار آنان می‌گذاشت تا نظرات و برنامه‌های خود را در مواجهه با کارشناسان و اهل فن با جامعه در میان بگذارند، به احتمال زیاد آن سرنوشت تلخ را پیدا نمی‌کرد.
در هر صورت، ایجاد محدودیت و ممنوعیت در فضای مجازی، این دو مزیت را از جمهوری اسلامی می‌گیرد و آن را با وضعیتی بغرنج‌تر روبرو می کند. بنابراین اگر نهادهای تصمیم‌گیر همچنان مایلند این موضوع را به آزمون بگذارند، مختار و آزادند!
#احمد_زیدآبادی
#وزیر_اطلاعات
#فضای_مجازی
#تخلیه_روانی
#حکومت_پهلوی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
12.7K views08:56
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 17:00:23 سید محمود دعایی؛ نمونۀ اعلای چهره‌ای خاکسار و دلسوز

خبر غیرمترقبۀ وفات سید محمود دعایی مرا بسیار متأثر و غمگین کرد. تحت مدیریت آن مرحوم به مدت هشت سال در روزنامۀ اطلاعات مشغول به کار بودم و پس از آن نیز هیچگاه رابطه‌ام با آن مرحوم قطع نشد.
زنده‌یاد دعایی شخصیتی استثنایی داشت. او در مقام همکار و مدیر، اقتدار خاص خود را اعمال می‌کرد و در مقام دوست و رفیق، بی‌نهایت خاکسار و فروتن و دلسوز و دستگیر بود.
سال 1373 با تلخی از روزنامۀ اطلاعات جدا شدم و این تلخی برای چندی پس از آن هم دوام یافت، اما سید محمود دعایی که بغضش دیری نمی‌پایید، همۀ آن تلخی‌ها را به باد نسیان سپرد و از درِ دوستی و آشتی و صمیمیت در آمد.
مرحوم دعایی از کرمانِ ما برخاسته بود. مادرش با رنجِ رخت‌شویی او را پرورش داده و برای تحصیل راهی قم کرده بود.
در قم او در سلکِ شیفتگانِ مخصوصِ آیت‌الله خمینی در آمده و با تبعید آیت‌الله به نجف، برای خدمت به وی رهسپار عراق شده بود.
ارادت مرحوم دعایی به آقای خمینی و فرزندان و خاندان او نهایت نداشت و در کنار آن، به روحانیون نوگراتر بخصوص از خطۀ یزد و کرمان علاقمندی غیر قابل وصفی نشان می‌داد. نیاز به گفتن نیست که سید محمد خاتمی و مرحوم هاشمی رفسنجانی در رأس افراد مورد احترام و بلکه شیفتگی او قرار داشتند.
مرحوم دعایی به دلیل نقش واسطگی بین آیت‌الله خمینی و گروه‌های مبارز دوران پهلوی، شناخت گسترده و همراه با جزئیاتی از تک تک نیروهای مبارز آن زمان داشت و از این جهت به نوبۀ خودش دایرهٌ‌المعارف محسوب می‌شد.
در بین گروه‌های سیاسی داخلی مرحوم دعایی با هیچکدام سر قهر و غیظ نداشت و دلسوز همگان بود. به افراد ایران‌دوست و با فرهنگ مهری عمیق داشت. برای سالیان دراز، روزنامۀ تحت مدیریتش تنها رسانۀ منعکس کنندۀ مقالاتِ چهره‌های دانشگاهی مانند استاد باستانی پاریزی و استاد ندوشن و یا برخی نظرات انتقادیِ شخصیت‌های شاخصِ ملی و ملی - مذهبی و یا اخبار مربوط به آنها بود.
من مجموعۀ خاطراتم در بارۀ مرحوم دعایی را در دو کتاب "بهار زندگی در زمستان تهران" و "گرگ و میش هوای خرداد ماه" نقل کرده‌ام با این حال، خاطرات بسیار زیادی از او بخصوص از دوران زندانم پس از سال 88 همچنان باقی مانده است.
واقعیت این است که بسیاری از همشهریان فرهیختۀ کرمانی مقیم تهران بخصوص استاد فقید باستانی پاریزی تنها مرجعی را که برای کمک به امور افراد گرفتار و زندانی در جمهوری اسلامی می‌شناختند، مرحوم دعایی بود. طبعاً در بارۀ من هم فقط به آن مرحوم مراجعه می‌کردند.
مرحوم دعایی در این گونه موارد نسبت به همۀ افراد از هر کمکی به هر میزان که از دستش برمی‌آمد، دریغ نمی‌کرد. گویا او برای مرخصی استعلاجی من از زندان، زحمت بسیار کشیده و پیش بسیاری از افراد کوچک و بزرگ رو انداخته بود. او حتی به درخواست دادستان وقت تهران، شخصاً ضامن من شده بود که در صورت اعزام به مرخصی از ایران فرار نکنم!
مرحوم دعایی در واپسین روزهای عمر خود به دلیل بوسیدن دست سید ابراهیم رئیسی مورد حمله و هجوم گسترده‌ای قرار گرفت؛ حال آنکه هر کس با او مختصر آشنایی داشت می‌دانست که این حرکت نه از سرِ تملق و چاپلوسی که از روی خوی و سرشتی بی‌اندازه خاکسارانه بوده است.
خداوند روحش را شاد و غرق آمرزش خود کند و برای خانوادۀ محترمش، همکاران گرامی در روزنامۀ اطلاعات و تمام دوستان و دوستدارانش صبر و اجر عنایت فرماید.
#احمد_زیدآبادی
#محمود_دعایی
#روزنامه_اطلاعات
#محمد_خاتمی
#باستانی_پاریزی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
18.6K views14:00
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 11:12:43 لزوم رفع ابهامی سوءتفاهم‌ برانگیز

صرفِ ‌نظر از میزان پایبندی عملی جمهوری اسلامی به مفاد منشور حقوق بشر ملل متحد، سخنان مسئولان نظام در این زمینه نیز از لحاظ نظری و وضعیت فکر دینی در دنیای اسلام، به نظرم بسیار حائز اهمیت است.
در همین رابطه، بیانات رهبری جمهوری اسلامی در مراسم بزرگداشت آیت‌الله خمینی، ابهاماتی را در مورد نظر وی نسبت به "حقوق بشر" ایجاد کرده است که اگر رفع نشود؛ می‌تواند به برخی سوءتفاهماتِ خطرناک دامن بزند و مشکلات کشور ما را از آنچه هست، عمیق‌تر کند.
رهبری جمهوری اسلامی در سخنان خود نوعی پیوند بین استعمار غربی و تدوین حقوق بشر از سوی آن برقرار کرد که برخی مخاطبان، آن را به معنای عدم اعتبار حقوق بشر جهانی از سوی وی تعبیر کرده‌اند.
صادقانه بگویم که برداشت من از این سخنان، عمدتاً نفیِ صلاحیتِ تدوین کنندگان منشور حقوق بشر از سوی وی بود تا نفی اصالت و اهمیتِ اصول و مبانی و مفاد حقوق بشر.
قاعدتاً نفی صلاحیتِ مدعی یک فکر یا رهنمود مترادفِ نفی اصل آن فکر و رهنمود نیست؛ چنانکه ممکن است فردی از موضعی غیر دینی و یا حتی ضد دینی رفتار موسای پیامبر را مورد مذمت قرار دهد؛ اما آیا این لزوماً به معنای رد ده فرمان صادره از سوی او نیز هست؟ پاسخ روشن است؛ چرا که ده فرمان موسی در هر حال مطابق وجدان و روح اخلاقی بشر است و نفی آنها به معنای جوازِ ارتکاب قتل و دزدی و تجاوز و هر نوع ظلم و تعدی دیگر علیه همنوعان محسوب می‌شود؛ حال اینکه آیا موسای پیامبر صلاحیت صدور این فرامین را داشته یا نداشته است، می‌تواند به عنوان موضوعی اختلافی تا ابد مورد بحثِ و چالش دین‌داران و بی‌دینان قرار گیرد.
در مورد مواد 30 گانۀ منشور حقوق بشر هم داستان به همین صورت است. اینکه آیا نویسندگان این منشور به لحاظ انگیزۀ شخصی یا سیاسی از صلاحیت لازم برای نوشتن آن برخوردار بوده‌اند، یک حرف است و نیاز انسانِ امروز به رعایت مفاد این منشور از سوی حکومت‌ها حرفی دیگر است.
به هر حال، شمار بسیاری از مسئولان بلندپایۀ جمهوری اسلامی هر کدام روزگاری تحت فشار دولت پهلوی و گرفتار انفرادی و بازجویی و محاکمه و زندان و بعضاً شکنجه بوده‌اند. حال که بر اثر گردش ایام، جایگاه آنان در سلسله مراتب قدرت معکوس شده است، آیا ممکن است اهمیت اصول حقوق بشر را به عنوان تنها ابزار و پناهگاه یک متهم یا محکوم در برابر صاحبان قدرت و حکومت، به کلی از یاد برده باشند؟
سوای از اظهارات رهبری که انتظار می‌رود با توضیحی روشن از آن رفع ابهام و سوءتفاهم شود؛ واقع این است که حقوق بشر را قاعدتاً بیشتر، افراد تحت فشار و ستمِ حکومت‌ها قدر می‌دانند. اگر فردی واقعاً حقوق بشر را از روی صدق و راستی عقیده رد می‌کند، برای آزمایش می‌توان او را در معرضِ ممنوعیت اظهارنظر، بازجویی خشن، انفرادی طولانی، شکنجه و دیگر موارد نقض حقوق بشر قرار داد. اگر در آن شرایط هم رعایت حقوق بشر را مضر به حال جامعۀ انسانی دانست؛ در آن صورت از او پذیرفته خواهد شد!
اگر کسی حقوق بشر را رد می‌کند طبعاً باید برای خودش هم آن را رد کند. آیا آن دسته از محافل تندخویی که در کشور ما بی‌هیچ ملاحظه‌ای حقوق بشر را رد می‌کنند و یا مغایر شریعت می‌دانند؛ آیا خودشان حاضرند در کشوری زندگی کنند که مانع اظهارنظر آنها شود؟ و یا به دلیل عقایدشان آنان را مورد تعقیب و آزار قرار دهد؟ و یا برای اعتراف دروغ تحت فشارشان بگذارد؟ و یا از انتخاب وکیل محرومشان کند؟ و یا در شرایط سخت و طاقت‌فرسایی زندانی کند؟ یا تحت شکنجه بگذارد؟....
اگر با این مسائل مشکلی ندارند؛ فبها! اما اگر این موارد را برای خود نمی‌پسندند؛ چطور بر همنوع خود می‌پسندند؟
#احمد_زیدآبادی
#حقوق_بشر
#آیت_الله_خمینی
#رهبری_جمهوری_اسلامی
#ده_فرمان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
6.0K views08:12
باز کردن / نظر دهید