زرنگها نعمتالله فاضلی زرنگها نیروی اصلی و گرداننده گفتما | فراسوی سیاست
زرنگها
نعمتالله فاضلی
زرنگها نیروی اصلی و گرداننده گفتمان عملگرایی کور هستند. عملگرایی کور فضای سازمانها و دانشگاهها را برای شکلگیری و رشد «زرنگها» باز میکند. زرنگها، منطق گفتمانی عملگرایی کور را میشناسند و خود را با این منطق سازگار میکنند تا بتوانند حداکثر منافع شخصی را از منابع سازمانی و نهادی ببرند.
فرامرز رفیعپور در کتاب محافظهکارانهاش «دریغ است ایران که ویران شود» (۱۳۹۳) برای هشیارسازی حکومت شرح مفصلی از ظهور و گسترش «زرنگی» و «زرنگها» در ایران پسا انقلاب میدهد. رفیعپور به درستی استدلال میکند «زرنگها» لزوما افراد باهوش و خلاقی نیستند، آنها همین «میان مایهها» و متوسط الحالهایی هستند که از قضا فاقد نبوغ، درخششهای فردی و قابلیتهای ممتاز ویژهاند.
«زرنگها» توانستهاند زرنگی را به صورت یک ارزش اجتماعی درآورند. آنها فرصتطلبیها و سودجوییها و رانتخواریهایشان را، و این که توانستهاند سیستم را فریب دهند و بر خر مراد سوار شوند، به حساب زرنگیشان میگذارند. زرنگها میدانند سیستم از آنها «کارآیی موثر» نمیخواهد بلکه آنها باید مدام وفاداری شان به ایدئولوژی رسمی را نشان دهند.
سمبولیسم ایدیولوژیک رسمی، کتاب راهنمای آنهاست. شیوه خاص مدیریت بدن، طرز سخن گفتن و ارایه کارنامه و تولید آمار و اطلاعات، مهارتهای زرنگهاست. زرنگها گاه خوش خلقاند، حتی زیاده از حد! زرنگها، گاه میانهرو و معتدل میشوند و گاه تندرو؛ همه چیز به «منطق موقعیت» و منافع شخصیشان بستگی دارد.
اینها در همه جا هستند حتی در دانشگاهها. در دانشگاهها حتی بیشتر. زرنگها میدانند مدرس و استاد دانشگاه اصیل و توانمند نیازمند سرمایه فکری، سرمایه علمی، انرژی عاطفی، و تواناییها و قابلیتهای یادگیری و یاددهی در سطح بالا، تسلط به یک زبان بینالمللی، عضویت و حضور فعال در شبکههای علمی و دانشگاهی، داشتن تفکر مستقل، داشتن کمی ذوق و استعداد، روحیه شهامت و آزاداندیشی، و قابلیتهای اصیل اخلاقی و فکری دیگر است. اینها نیز نیازمند زحمت کشیدن، دود چراغ خوردن، کسب فضیلتهای اخلاقی، زیست دانشگاهی و صبر و بردباری است.
زرنگها، آنقدر خلاق و باهوش و در عین اخلاقی نیستند که این همه سختی و رنج را متحمل شوند. میکوشند در دارودستهای از سیاسیون و صاحبان قدرت جا و منزلت و وابستگی پیدا کنند و در عین حال مطابق کتابچه راهنمای سمبلیسم ایدئولوژیک عمل میکنند. این طور می توانند در حاشیه ای امن و با سرعتی تند مدارج علم و دانشگاه را طی کنند.
گفتمان عمل گرای کور، راههای میان بُر برای صعود و ارتقای در دانشگاه ها و سازمان ها را برای زرنگ ها فراهم می کنند. عمل گرایی کور از افراد «فعالیت بیشتر» می خواهد نه «کیفیت بهتر». زرنگ ها، می دانند به تعبیر خودشان «چگونه کارها را اول بیندازند و بعد جا بیندازند». زرنگ ها، می دانند به جای «رقابت» چگونه با دستهای «رفاقت» کنند و موقعیتها و فرصتها را از آن خود نمایند.
زرنگها، خلاقیت ندارند. اما میکوشند نقابی از هوش و استعداد برای خود بسازند. افراد خلاق و اصیل در سیستمهای عملگرایی کور حضور دارند. اما اغلب حاشیه و دور از متن روابط قدرتاند؛ و گاه با برچسبهای ایدئولوژیکی که زرنگها برایشان ساختهاند کاملا منزوی شدهاند.
جمعیت زرنگها به مرور افزایش یافته و منافع و موقعیت آنها ایجاب میکند تا گفتمان عملگرایی کور تقویت شده و تداوم یابد. زرنگها، مانع تأثیرگذاری در راه اصلاح سیستم و ظهور گفتمان تازه است. زرنگها نیازمند ظاهرگرایی و نمادگرایی و مناسکگراییاند، زیرا اینها رویههای حافظ منافع زرنگهای میان مایه و متوسط الحال است.
«جمعیت خلاق» و «آدمهای نجیب» نیز در سیستم و به ویژه دانشگاه وجود دارند. اما این افراد از قدرت سازمانی برخوردار نیستند و به صورت فردی و پراکنده میکوشند تا چراغ دانش و اندیشهورزی و معلمی خاموش نشود. کشمکشی پنهانی میان «زرنگها» و «نجیبها» وجود دارد.
نجیبها ارزشهای مشترک دارند و برای خودشکوفایی، توسعه، یادگیری، آزادی و دموکراسی میکوشند و زرنگها نیز با نقاب سمبلیسم ایدئولوژیک برای منافع شخصیشان، ارزشهای گوناگون دینی و علمی و فرهنگی خود را معرفی می کنند. نجیبها برای عملگرایی روشن، اثربخش، با کیفیت، خلاق و مسئولانه تلاش می کنند؛ از نهادهای مدنی، انجمنها، فضاهای مجازی، انتشاراتی، و گفت و گوهای رو در رو کمک میگیرند؛ و زرنگها رسانهها و مجاری رسمی و اداری را برای تداوم و توسعه سلطه و سیطره شان در اختیار دارند. سرنوشت ایران برای این که ویران نشود به نتیجه این کشمکش بستگی دارد.