* ماجرای مباهله محصول چه اتفاقی است؟ برای روشن شدن موضوع، ذکر | نبراس المحققين / مرزبان حريم تشيع / علامه محقق سيد جعفر مرتضى عاملى
* ماجرای مباهله محصول چه اتفاقی است؟ برای روشن شدن موضوع، ذکر چند نکته لازم است. اول اینکه ماجرای مباهله در مدینه رخ داد، یعنی بعد از هجرت پیامبر به مدینه که همزمان با اوج گرفتن قدرت اسلام بود. نکته دیگر اینکه رسولا...(ص) قبل از روی دادن ماجرای مباهله، به تمام سرزمینها دعوتنامهای ارسال کرده و آنها را به اسلام دعوت کرد. یکی از این نامهها به نجران فرستاده شد. باید دید این منطقه جغرافیایی چه ویژگیهایی داشته که مورد توجه نبی مکرم اسلام واقع شد. پیامبر(ص) در نامهای که به نجران میفرستد آنها را به پرستش خدای یگانه دعوت میکند نه پرستش بندگان خدا. نکته دیگر در نامه این است که به آنان فرصت میدهد در صورتی که اسلام را نپذیرند جزیه پرداخت کنند واگر نسبت به پرداخت جزیه نیز انکار دارند، جنگ رخ خواهد داد. وقتی نامه به دست بزرگان مسیحیان نجران رسید، باهم مشورت کردند که نمیتوانیم درباره این نامه نظری بدهیم، بنابراین از همه اهالی نجران دعوت میکنند تا در منطقه وسیعی جمع شوند. آن منطقه معادل حرکت یک روز اسب تندرو بودهاست که نشاندهنده وسعت زیاد منطقه تجمع اهالی نجران است. این منطقه جغرافیایی در مرز یمن شامل ۷۳ روستا بوده که ۱۰۰هزار نظامی جنگجو داشتهاست. پیامبر در این شرایط که نجران منطقه مهم و در عین حال از نظر استراتژیک، امنیتی، نظامی و اجتماعی قدرتمند است، آنان را به اسلام دعوت میکند. این نشاندهنده این است که در آن دوره اسلام از قدرت خوبی در منطقه برخوردار بودهاست. مشورت اهالی نجران به سفر بزرگان مسیحی به مدینه و دیدار با رسولا... منجر میشود. این دیدار با یکسری حواشی همراه است که اهمیت دارد. هیات ملاقاتکننده ۶۰نفر بودند. طبق نقل تاریخی حدود ۱۵نفر از آنان از اعیان قوم خود بودند. آنها با لباس فاخر و طلا درمسجد حاضر میشوند اما پیامبر آنان را نمیپذیرد تا اینکه نزد عثمان و سپس امام علی(ع) میروند و حضرت به آنها میفرمایند که بروید و لباسهایتان را عوض کنید و لباسهای ساده بپوشید. ببینید این مسأله بیانگر این است که تیپ و ظاهر کسی که میخواهد صحبت بکند باید در جلسه گفتوگو لحاظ شود. روز بعد میآیند و بیرون مسجد نماز خود را میخوانند و سپس با پیامبر(ص) ملاقات کرده و سوالات خود را میپرسند. پیامبر اکرم(ص) به آنان میفرماید که خدا یکی است و معبودی جز او نیست و سپس مسأله بشر بودن حضرت عیسی را مطرح میکند. حضرت از آنها میخواهد خدا را اطاعت کنند. آنها میگویند سه روز به ما فرصت بدهید. در این سه روز آنها تمام ابعاد مسأله را بررسی کردند و پی بردند محمد مصطفی(ص) واقعا پیامبر است. این مسأله در صحبتهایی که بین آنان رد و بدل شد کاملا واضح است. پس از مهلت مقرر آنان گفتند ما اسلام را نمیپذیریم. در این صورت باید جزیه پرداخت میکردند. با این بیان به نوعی اعلام جنگ کردند. آنان یک لشکر ۱۰۰هزار نفری و قدرت و توانایی خوبی برای جنگ داشتند. خداوند به حضرت محمد(ص) فرمان داد با آنان مباهله کند بنابراین رسولا... (ص) خودسرانه عمل نکرد. اما وقتی آنها دیدند پیامبر با اهلبیت خود وارد کارزار مباهله شد، متوجه شدند که پشت سر محمد مصطفی(ص) خدایی هست لذا پذیرفتند جزیه بدهند زیرا میدانستند اگر مباهله را قبول کنند ممکن است در همان جلسه ازبین بروند و اگر جنگ را آغاز کنند نابود میشوند.