Get Mystery Box with random crypto!

علی سلطانی

لوگوی کانال تلگرام aliii_soltaniiii — علی سلطانی ع
لوگوی کانال تلگرام aliii_soltaniiii — علی سلطانی
آدرس کانال: @aliii_soltaniiii
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 37.88K
توضیحات از کانال

"نویسنده، داستان نویس،فیلمنامه‌نویس"
📚سفارش کتاب از سایت زیر :
ali-soltani.com
ارتباط‌ با ادمین‌:
@Soltani_ketab
✅اینستاگرام👇🏻
https://www.instagram.com/aliii_soltaniiii/?hl=en

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 11

2023-04-23 09:55:35 صبح که شعرم بیدار می‌شود
می‌بینم بسترم سرشار از
گل عشق توست
و عشق تو آفتاب است،
آنگاه که درونم
طلوع می‌کنی
و می‌بینمت...

#شیرکو_بیکس

@aliii_soltaniiii
2.1K views06:55
باز کردن / نظر دهید
2023-04-23 04:57:50 یادِ تو اُفتادن ،
اتفاقِ هر صبحِ من است :)

#مرجان_پورشريفى

@aliii_soltaniiii
2.7K views01:57
باز کردن / نظر دهید
2023-04-23 00:41:00 راستی گفته بودم چو بیایی غمِ دل با تو بگویم؟؟
3.6K views21:41
باز کردن / نظر دهید
2023-04-23 00:40:40 @aliii_soltaniiii
3.5K views21:40
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 23:30:18 00:00
4.0K views20:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 23:30:07 00:00
3.9K views20:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 21:30:19 #ترک_اعتیاد_عاطفی
نویسنده:علی سلطانی
قسمت چهارم

آب دهانم را قورت دادم و با صدای لرزان شروع به معرفيشان کردم.
نفر اول، نام: احمد.
او در سن 27 سالگي عاشق دختر زيبایی می‌شود که علاقه‌ی زيادی به بازيگری داشته، تمام تلاشش را می‌کند و از طريق دوستانش که سينماگر بودند دختر را به آرزويش می‌رساند امّا دختر به محض اينکه به شهرت می‌رسد با يکی از همان دوستان احمد رابطه برقرار می‌کند و او را برای هميشه ترک می‌کند.
احمد بعد از آن نتوانست با هيچ زنی ازدواج کند و 18 سال است که مشغول به ترک اعتياد عاطفی‌ست! سرم را بالا آوردم و به احمد نگاه کردم. ياد شعر هوشنگ ابتهاج افتادم.
«بسترم، صدف خالی يک تنهایی‌ست!
و تو چون مرواريد، 
گردن‌آويز کسان دگری!»
مشغول نگاه كردن در چشم‌های غم‌آلود احمد بودم که آقای قاضی گفت: بعدی!
سرم را روی برگه چرخاندم
نفر دوم، نام: شيرين
او در سن 18 سالگی‌ بدون توجه به مخالفت‌های شديد خانواده تصميم گرفت با محسن، شاگرد مغازه پدرش که عاشق هم بودند ازدواج کند و يک شب به دور از چشم همه مقدار زيادی طلا و پول از گاوصندوق پدرش دزديد و همراه او فرار کرد. بعد از گذشت دو سال از زندگيشان در يک شهر ديگر، محسن وقتی ديد شيرين قادر به بچه‌دار شدن نيست او را طلاق داد، شيرين ديگر روی بازگشت به خانواده را نداشت
از طرفی عاشق محسن بود و نمی‌توانست او را فراموش کند، بعد از آن هم تن به هيچ علاقه‌ای نداد.
شيرين 23 سال است که مشغول به ترک اعتياد عاطفی‌ست.
سرم را بالا آوردم و به شيرين نگاه کردم، شعر شهريار يادم آمد
«از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران!
رفتم از کوی تو ليکن عقب سر نگران
ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کردی!
تو بمان با دگران وای به حال دگران!»
داشتم شعر را در ذهنم حلاجی می‌کردم که آقای قاضی گفت بعدی...

چیزهایی هست که نمی‌دانی/
#علی_سلطانی

@aliii_soltaniiii
4.3K views18:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 21:30:10 #ترک_اعتیاد_عاطفی نویسنده:علی سلطانی قسمت سوم با صدای ضعيفِ قدم زدن کسی که پشت درب آن اتاق تاريک بود به خودم آمدم. جمله‌ی آخر مريم داشت در سرم می‌پيچيد... اشک‌هایی که می‌ريخت و می‌گفت بدون تو نمی‌توانم زندگی کنم، بدون تو می‌ميرم... يکدفعه درب اتاق باز…
3.7K views18:30
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 19:54:56
فهمیدی؟ :))

@aliii_soltaniiii
711 views16:54
باز کردن / نظر دهید
2023-04-22 17:28:21 مراقبِ تنهاییت باش
نسپرش به غریبه‌ها…

#علی_سلطانی

@aliii_soltaniiii
1.7K views14:28
باز کردن / نظر دهید