Get Mystery Box with random crypto!

ساختار قومی گیلان بخش دوم آنه | شــــڪوهِ دُرفـــــڪ

ساختار قومی گیلان
بخش دوم

آنها به طور خاص بیشتر در امور کارگری در زراعت، بنایی، تجارت دوره گردی، و نیز در کار ماهرانه تر ماهیگیری در دریا که به مدت طولانی از نظارت گیلگان ساحل نشین دور بوده اشتغال دارند. همان طور که رابینو و لافونت در ۱۹۱۰ اشاره کرده اند، خلخالی ها نسل هاست که به تَرک اقلیم سرد شان در زمستان به منظور جستن کار در اقلیم معتدلتر جلگه های گیلان و
مازندران عادت کرده اند. در نوروز در آغاز بهار، خلخالی ها ابزار هایشان را زمین می گذارند، وسایلشان را می بندند و به خانه برمی گردند. خلخالی ها در طی حضور زمستانی شان در جلگه گیلان در مشاغل سخت فیزیکی نظیر تسطیح زمین، شخم زنی، تقویت سد شالیزارها، در برابر سیل، هیزم شکنی و برنج کوبی استخدام می شدند؛ ولی با مکانیزه شدن امور کشاورزی نیاز به کارگران روستایی نظیر خلخالی ها به شدت کاهش یافته است. خلخالی ها در بخش شرقی استان باید با گالشها، ساکنین بخش های دیلمان، کلیشم و حتی طالقان که هر فصل از ارتفاعات به مناطق برنج خیز و به تپه های لاهیجان برای چای چینی یا به شرق گیلان برای چیدن پرتقال مهاجرت می کنند، رقابت کنند .
ساختار قومی تالش
سرزمین تالش به همین نام و به همین قوم در کناره های دریای خزر جزء لاینفکی از تاریخ کهن ایران محسوب می شود، در فراز و فرود حوادث ایران از دوره باستان تا کنون خودنمایی میکند مردم تالش از یک دید گاه به دو بخش تقسیم می شوند
1- يكجانشین که در روستاها و شهرها زندگی می کنند و شغل شان کشاورزی است به آنها تالش می گویند.
۲- ساکنان بلندی ها که شغلشان دامداری است و اصطلاحا گالش نامیده می شوند. ساکنان شهرها و روستاها به زندگی عادی خود از جهت اقتصادی و معیشتی به سر میبردند اما گالش ها که کوچ نشین بودند حداقل شش ماه سال را در کنار دام خود در ارتفاعات می گذراندند و در شش ماه سرد سال از کوهها پایین آمده و در کنار مردم روستایی زندگی میکردند.
در گذشته تالشان به دلیل برخورداری از توانایی فیزیکی و چیره دستی در تیراندازی حفاظت اکثر شهر های گیلان را به عهده داشتند و حتی به خدمت دیگران در می آمدند. آنها خنجر و شمشیر به دست یا علی گویان به دشمن هجوم می بردند (خداوردی زاده ۱۳۸۳، ۳۹) .
تالشان به لحاظ ساختار قومی خود آخرین وارد کننده تکنیک تکنولوژی زمان خود به ویژه اسلحه بوده اند. آنها اولین کسانی بودند که به دلیل داشتن پیادگان بسیار قبل از تاسیس صفویه مركز نشو و نمای این حرکت بودند. ( اولئاروس ۱۳۶۹، ۶۸)
در دوره قاجار مردان تالش مسلح بودند و در خانه هر مرد طالشی لااقل یک تفنگ وجود داشت با مقداری باروت و گلوله های سربی و یک شمشیر و در بعضی خانه ها علاوه بر تفنگ، تپانچه هم دیده می شد. تفریح بزرگ مردان تالش در اعیاد تیر اندازی بود و از درختان مرتفع جنگل بالا رفتن و در افسانه های طالش گفته می شود در ازمنه باستانی ، سلاطین طالش زن بوده اند. (کوره ۱۳۶۷، ۲۱۴۸)
تالشان قومی مهاجر نبودند و در واقع یک جمعیت بومی و درون زای همین منطقه بودند. (صالحی) رهنمایی ۱۳۸۴، ۶۷) .
آنها از اقوام اصیل ایران هستند که در عین حال هم پوشی های فرهنگی زیادی با سایر اقوام ایرانی از نظر زبانی ، ابزار معیشتی، معماری، ساخت مسکن، روابط اجتماعی و ... دارند. و این مساله حتی پس از تقسیم تالش به دو قسمت بعد از عهدنامه ترکمن چای به قوت خود باقی است. تالشان آن سوی مرز هنوز به فرهنگ ایران تعلق خاطر دارند و هویت گذشته خود را در قالب فرهنگ ایرانی جست و جو می کنند
قوم گالش
تبره ای از قوم گیل هستند. ساکنان اصلی کوهستان های شرق گیلان، در مناطقی که جنگل ها کم پشت، سبزه زارانش وسيع و آماده برای چرای دامهاست.
گالش ها قومی که تاریخ نویسان قدیم از آنها در جنوب دریای مازندران بخصوص در شرق گیلان یاد کرده اند از اعقاب ساکنان اولیه گیلان می باشند که بر اثر حوادثی که در گذشته دور در حوالی این دریا روی داده به کوهستان رانده شده یا خود فرار کرده اند. واژه گالش ظاهرا به کسی اطلاق می شود که به گله داری مشغول باشد و از نظر لغوی - گال از گالیدن به معنی دوری و کناره گیری هم دیده شده گالش و کناره گیر، دوری گزین - برای آنان که از جلگه به کوهستان پناه برده و سنت گله داری خود را کماکان محفوظ داشته اند، مناسب می نمایند.
گالش یا گاولش ، در بخشی از زبان های ایرانی شمال غربی همچون گیلکی و مازندرانی معنای گاو بان را می دهد. بعبارت ساده تر گالش یعنی کسی که دامداری می کند و گاو و گوسفند پرورش می دهد. کلمه گالش از ریشه ایرانی گئورکش گرفته شده است . گئو به معنی گاو و رکش به معنی پاپیدن و نگهبانی
کردن است.