«حاصل عمر» وقتی که بادها برگردند و پاییز برگردد و پرندهها بمی | Bal
«حاصل عمر» وقتی که بادها برگردند و پاییز برگردد و پرندهها بمیرند باز و باز صبح شود، باز من از بالای دیوار به آنطرف نمیپرم. همه چیز را صاف میکنم و سرجای قدیم میگذارم و مینشینم سرجای جدید که باز شد، که باد آورد. و نفسهایم را میشمارم.