رسیدن به آدامس وسط آبنبات چوبی؛ خنکی اون طرف متکا؛ خندیدن بچ | Amir!
رسیدن به آدامس وسط آبنبات چوبی؛ خنکی اون طرف متکا؛ خندیدن بچه از ته دل به اداهات؛ راه رفتن روی جدول بغل خیابون؛ رسیدن به نون بستنی قیفی؛ نوشتن روی شیشه بخار گرفته ماشین؛ داشتن تو دقیقاً همین حسها رو به من میده