Get Mystery Box with random crypto!

مداح به‌فوت و فن اجرا، به‌میراث به‌جای مانده از فعالیت وی در ع | Amir Maddah امیرمداح

مداح به‌فوت و فن اجرا، به‌میراث به‌جای مانده از فعالیت وی در عرصه‌ی تعزیه و تئاتر نیز مربوط می‌شود.
او حتی در مایه‌گزینی و انتخاب مایه‌ی اجرایی در آواز یاد شده در نشست آیین آواز، مناطق مُدالی را در فضای شور و دشتی در نظر گرفت و انتخاب کرد که هم با مضمون شعر، هم با نوعِ مجلس و هم با حضار و مقطعِ زمانی اجرا (حدوداً ساعات منتهی به‌شب) تناسب داشت. امیر مداح در خوانشِ آوازی خود به‌بسط و گسترش ملودی در فضای مُدال هر تکه یا گوشه اهتمام دارد و ملودی‌سازی و ملودی‌پردازی در آوازِ وی کاملاً نمود می‌یابد .
مهندسیِ آوازِ امیر مداح و طراحیِ طرح آوازی در آواز اجرا شده توسط وی و توجه به اِلِمان‌های هندسه‌ی آوازی (تناسب، تقارن و توازن) بسیار قابل تأمل است. مداح در سومین نشست آیین آواز، آواز خود را با این بیت زیبا به‌پایان رساند:
یه روزی تنها و عریون پا گذاشتیم توی جاده
یه روزم میریم از اینجا با یه پیراهن ساده
و اما نکته‌ای که نباید از قلم بیفتد و آن این که وحی مُنزَل نیست که شعر آواز حتماً از اشعار کلاسیک انتخاب گردد، بلکه می‌توان با سروده‌ای محاوره‌وار اما غنی و پرمعنا، با زبان روز هم آواز خواند. از همنوازی جوانِ آتیه‌دار، رامتین راستی (نوازنده تار) نیز باید به‌نیکی یاد کرد. هر چند که در جواب آواز، آن هم در برابر آوازخوانِ مجربی چون مداح، پنجه و مضرابش کم‌تجربه نشان می‌داد ولی در اجرای قطعات ریتمیک بسیار خوب و تحسین‌برانگیز عمل کرد.
همانطور که در شرح‌حال امیر مداح اشاره شد، اهتمام به‌هنر آیینی تعزیه و شناخت از موسیقی مذهبی اصیل و چندآموزی در زمان تحصیل هنرِ آواز، وی را به‌پختگی و خودشناسی در آواز رهنمون ساخت. در لحن و بیانِ آوازی ِ امیر مداح، رنگ و لعابی از رنگین‌کمانِ آواز قدما به‌خصوص بزرگان مکتب و شیوه‌ی تبریز یا آذری به‌خوبی و به‌روشنی قابل درک است.

¤تحلیل مختصری از یک اثر آرشیویِ امیر مداح
یک قطعه‌ی کوتاه صوتی از جناب امیر مداح به‌دست راقم این سطور رسید که وی در آن، اجرای قَدَرقدرتی از تکه‌ی عراق را در فواصل دستگاه ماهور به‌نمایش گذاشته است. این قطعه گویا در جمع هنرجویان کلاس آواز و در منزل شخصی امیر مداح به سال ۱۳۹۰ اجرا شده است که توسط یکی از هنرجویان ایشان (محمدرضا یزدانی) توسط ریکوردر ضبط شده و نوازنده‌ی سه‌تارِ این اثر، فرزند ارشد ایشان، «مهدی مداح» است. ظرایف و دقایق نهفته در این اثر به هیچ‌وجه گفتنی و نوشتنی نیست.
مداح در این اثر چون استاد قلم‌زنی است که پس از ساخت یک اثر نفیس، در صدد کنده‌کاری و پس از آن در پیِ پرداختِ قطعه خود بر می‌آید. این کنده‌کاری و پرداخت و صیقلی نمودن، ریزه‌کاری‌های این قطعه را بسیار افزون داشته است. بیانِ آوازی مداح در این قطعه آواز، با خوانشِ آوازی‌اش در نشست آیین آواز متفاوت است ولی نشان از این حقیقت دارد که امیر مداح، هر چند در آواز حایز سبک شخصی است ولی این لحن و بیان، ریشه در سنت دارد. مداح، قائل و قائم به شیوه‌ی آوازخوانی قدما است.
تحریرِ ابتدای آوازِ عراق او مشتمل بر دو جمله (period) است که جمله‌ی دوم خود، از دو عبارت (phrase) تشکیل یافته است. طرحِ ملودیک (melodic's pattern) در عبارتِ دومِ جمله‌ی دوم، انگاره‌ی ملودیک عراق را کاملاً عیان و تداعی می‌سازد. همین تحریرِ ابتدای اثر، خود چندین ماه تمرین می‌خواهد که بشود حق مطلب را با آن ظرافت و دقتی که جناب مداح معمول داشته است، به‌خوبی ادا کرد. امیر مداح این بیتِ حافظ شیرازی را درخصوص قطعه‌ی کوتاه حدوداً دو دقیقه‌ای خود برگزیده است:
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
ادای تحریر در مصوت‌های بلند و توجه به‌حس کلمات و موسیقیِ حروف و نوانس‌های بجا و تغییر رژیست‌های ناگهانی به‌خصوص در هنگام فرود، یک قطعه آواز عراق ماندگار را به‌یادگار گذاشته است. این قطعه آواز مؤید تأثیرِ امیر مداح از شیوه و صدای پر قوت و پر تحریرِ استادش، جناب کریم صالح‌عظیمی است. البته مطالعات عمیق و چندین دهه‌ی امیر مداح را در خصوص آثار مضبوط جناب «اقبال آذر» و سایر آوازخوانان قدیم نمی‌توان کتمان کرد. امیر مداح حتی از آن تحریر مهجوری که فقط در حنجره و آوازِ «سعادتمند قمی» به‌یادگار مانده هم غافل نبوده است.
همانطور که شرحش رفت، اهتمام به‌سنت و سبک و شیوه‌ی آواز قدما، توجه و بهره‌گیری تام از پتانسیل غنی موسیقی مذهبی اصیل (به‌خصوص تعزیه) و حس و حال و ذوق شخصی و حالات درونی و رجوع به‌خویشتن خویش، بیانِ آوازی امیر مداح را تشکیل داده است. نشانه‌شناسی و پیام‌شناسیِ آواز او ریشه در معانیِ پیدا و پنهانِ آوازش دارد. آثار فراوانی از امیر مداح از جمله چند اثر ارکسترال به‌آهنگسازی هادی آرزم در آرشیو رادیو و تلویزیون موجود است که هنوز هم پخش می‌شود.
حال، دلیل اندوه راقم این سطور که در بدو نوشتار هم به آن اشاره شد، این است که
@momtazvahed