Get Mystery Box with random crypto!

‍ «رضا شاه روحت شاد» و دیدگاه‌های متفاوت «رضا شاه، روحت شاد» ی | Amir Taheri امیر طاهری

‍ «رضا شاه روحت شاد» و دیدگاه‌های متفاوت
«رضا شاه، روحت شاد» یعنی بازگشت به هویت ایران برای تحکیم آن در راه بازسازی کشور در متنی از آزادی و قانونمندی

امیر طاهری جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ برابر با ۲۰ مه ۲۰۲۲ ۵:۰۰

تاجگذاری رضاشاه پهلوی، ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵-Wikimedia Commons

در انتخابات اخیر ریاست جمهوری فرانسه، یک نکته مهم، به گمان من، از توجه کافی تحلیلگران برخوردار نشد: جست‌و‌جوی نمادی برای همبستگی ملی. در این انتخابات، ۱۲ نامزد شرکت داشتند و طیفی گسترده از مرام‌ها و مسلک‌های سیاسی و منافع اقتصادی‌ـ‌اجتماعی را معرفی می‌کردند. این ۱۲ نامزد، که در میان آن‌ها چهره‌های راست‌گرای هوادار ولادیمیر پوتین، چهره‌های چپ‌گرای پوتین‌دوست، سوسیال دموکرات‌های کلاسیک، جمهوری‌خواهان لیبرال و بناپارتیست و پرچمداران خواسته‌های محلی شرکت داشتند، در یک مورد توافق داشتند: میراث شارل دوگل، رئیس‌جمهوری اسبق و رهبر مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم. حتی نامزد حزب کمونیست خود را شریک در این میراث معرفی کرد (تنها استثنا دوشیزه ناتالی آرتو ، نامزد حزب کوچک تروتسکیست بود، که نیم درصد از آرا را به دست آورد).

بدین‌سان، لااقل تا مدتی کوتاه این تصور شکل گرفت که فرانسوی‌ها در یک مورد همفکر و متحدند: احترام به خاطره دوگل و پذیرفتن تجربه گلیسم به‌عنوان یکی از پایه‌های هویت فرانسوی.

آیا در سپهر سیاسی ایران خودمان، اکنون با تجربه‌ای مشابه روبه‌روییم؟ این پرسش با توجه به گزارش‌های بی‌شمار از اعتراض‌های جاری در بیش از ۵۰۰ شهر مطرح می‌شود. تقریبا همه این گزارش‌ها حاکی از آن‌اند که شعار «رضا شاه، روحت شاد» همراه شعارهای ضد نظام خمینی‌گرا جزو شعارهای اصلی اعتراض‌کنندگان بوده است. البته، امکان راستی‌آزمایی همه این گزارش‌ها را نداریم. اما دست‌کم در چند شهر که به منابع امتحان‌شده دسترسی داشتیم، توانستیم درستی بعضی از این گزارش‌ها را بیازماییم و تاکید کنیم: در اهواز، سوسنگرد، دزفول، اندیمشک، مسجد سلیمان، ایذه، شهرکرد، بروجرد، گلپایگان و کرمان، لااقل شعار «رضا شاه، روحت شاه» در سطحی گسترده، گاه همراه چند شعار سلطنت‌طلبانه دیگر، مطرح بود.

بیشتر بخوانید

شبح صدساله و خواب آشفته ملایان

ایران: در جستجوی ناپلئون بناپارت

روشنفکران فریب‌خورده و آیت‌الله فریبکار
اما چرا؟ پیش از پاسخگویی باید یادآور شویم که بسیاری از ملل در لحظات بحرانی تاریخ، خود را نیازمند یک منجی، یک پدر، بنیان‌گذار و یک عامل وحدت ملی می‌بینند. این چهره آرمانی غالبا یک نظامی است که در لحظه تاریخی مورد بحث، سوار بر اسب سفید، وارد میدان می‌شود تا به وضع موجود که تحمل‌ناپذیر شده است پایان دهد و ملت را در مسیری دیگر، به سوی آینده‌ای بهتر رهبری کند. هگل در شهر پروسی «ینا» ناپلئون بناپارت را سوار بر اسب سفید دید و شیفته او شد، حتی اگر ناپلئون افسر توپخانه بود نه سواره نظام. آمریکایی‌ها نیز یک ژنرال دیگر، جورج واشنگتن، را پدر، بنیان‌گذار و منجی ملی خود می‌دانند، هرچند که او نیز افسر پیاده نظام بود و فقط از دید پرتره‌سازان اسب سفید می‌راند.

در آلبانی، اسکندر بیگ، یک سرتیپ دیگر، همین نقش را به دست آورد. سرتیپ دیگری، مصطفی کمال پاشا (آتا ترک) پدر و بنیان‌گذار ترکیه پساعثمانی به شمار می‌رود. برای مردم میانمار (برمه)، سرتیپ اونگ سان پدر و بنیان‌گذار دولت‌‌ـ‌ملت مستقل برمه است. همین نقش را سرهنگ خوان پرون برای مردم آرژانتین بر عهده دارد. در کره جنوبی، سرلشکر پارک جونگ هی بنیان‌گذار دولت‌ـ‌ملت کره جدید است که در دوران رهبری او، به مقام نهمین قدرت اقتصادی جهان رسید. در بعضی موارد مانند سرلشکر ولادیسلاو سیکورسکی در لهستان، نقش منجی در مدتی کوتاه‌تر از هبوط یک شهاب ثاقب به پایان می‌رسد اما نور باقی‌مانده از آن ابدی به نظر می‌رسد.

داشتن یک چهره مورد تفاهم بخش‌های گسترده‌ای از جامعه از ضرورت‌های حفظ آن به‌عنوان ملت است. ملت عبارت است از مردمانی که با حفظ همه تفاوت‌های مسلکی، مرامی، مذهبی و فرهنگی، تصوری مشترک از ریشه‌های خود دارند که بر اساس آن، تفاهمی مشترک را درباره ارزش‌های اخلاقی و قانونی لازم که آنان را به هم پیوند می‌دهد برای آینده‌ای شکل‌گرفته از خواسته‌های مشترک خود به کار می‌گیرند.

پدر بنیان‌گذار یا منجی نقش مرتبط‌کننده این سه عامل یعنی گذشته، حال و آینده را دارد. ابراهیم خواجه‌نوری در «بازیگران عصر طلایی»، بیش از ۱۰۰ شخصیت سیاسی، نظامی و فرهنگی که آنچه را «عصر پهلوی» می‌خوانند عرضه کرد، رضا شاه کبیر را «عامل یادآوری هویت ایرانی» معرفی می‌کند. ابوالقاسم پاینده، یک نویسنده دیگر همان دوران، نیز بنیان‌گذار دودمان پهلوی را در نقش یک عامل «احیای عظمت ایران» می‌بیند. همین ارزیابی را، البته از دید انتقادی، در تحلیل آن لمتون، ایران‌شناس نامدار انگلیسی، می‌بینیم.

@AmirTaheri4