Get Mystery Box with random crypto!

تکفیر و الهجره در مصر، طالبان در افغانستان، داعش در عراق و سور | Amir Taheri امیر طاهری

تکفیر و الهجره در مصر، طالبان در افغانستان، داعش در عراق و سوریه، القاعده، بوکوحرام، حزب‌الله، انصارالله و ده‌ها گروه اسلامی‌ـ‌سیاسی دیگر نیز هرگز خود را «انقلابی» قلمداد نکرده‌اند.



ایران: از ابلهان سودمند تا ترکان حرفه‌ای
خود آیت‌الله روح‌الله خمینی، رهبر «انقلاب اسلامی»، و معلم او مجتبی میرلوحی (نواب صفوی) نیز هرگز پیش از «انقلاب اسلامی» ۱۳۵۷ خود را انقلابی نخوانده بودند. در واقع، برچسب انقلاب را نخست محمدرضا شاه و سپس، گروهک‌های چپ و بقایای حزب توده به اتفا‌ق‌های ۱۳۵۷ زدند. در ذهن بسیاری از ایرانیان، چه آنان که خود را انقلابی می‌دانستند چه ضدانقلاب، فرم یا شکل حوادث، نه محتوای آن، مطرح بود، برای آنان تظاهرات جمعی، آتش زدن بانک‌ها و مدارس دخترانه و سینماها، فریادهای «مرگ‌ بر شاه»، مشت‌های گره‌کرده، سوزاندن لاستیک در خیابان‌ها، چاقو زدن به پاسبان‌ها، شعرهای بند تنبانی و شعاری، ریش گذاشتن و حجاب هویت «انقلاب» را تعیین می‌کرد.

برچسب «انقلاب»، یا روولوسیون در نسخه فرانسوی آن، همواره پس از پیروزی شورشیان علیه وضع موجود اطلاق شده است. انقلاب فرانسه بعد از پیروزی انقلابی‌ها این عنوان را گرفت. در روسیه تزاری نیز عنوان انقلاب پس از وقوع واقعه رواج یافت. در هر دو مورد، افراد و گروه‌هایی که سرانجام به قدرت رسیدند کسانی بودند که پس از پیروزی انقلاب، انقلابی شده بودند. گروه مونتانیا در فرانسه، پس از انحلال نظام سلطنتی به قدرت رسید. در روسیه تزاری، لنین پس از سقوط تزار وارد پتروگراد شد و بلشویک‌ها قدرت را نه از چنگ تزار بلکه از دست الکساندر کرنسکی بیرون کشیدند.

انقلابی‌های دور دوم، یعنی آنان که پس از وقوع واقعه انقلابی می‌شوند، غالبا شور و حرارت بیشتری نشان می‌دهند. روبسپیر و سن‌ژوست در فرانسه، تروتسکی و استالین در روسیه از این زمره‌اند. خامنه‌ای شاید نداند که با سخن گفتن از «انقلاب مداوم» و «همیشه انقلابی ماندن» بدفهمی‌های تروتسکی از انقلاب را تکرار می‌کند. از دید تروتسکی، انقلاب مانند دوچرخه‌سواری است، تا زمانی که پا می‌زنید و ادامه می‌دهید، در مسیر هستید، اگر یک لحظه از پا زدن غافل بمانید، می‌خورید زمین!

جالب این‌جا است که نه تروتسکی و نه مقلد ایرانی او، خامنه‌ای، تعریفی از «انقلاب» عرضه نکرده و نخواهند کرد. مائو زدونگ، نسخه مسخ‌ شده چینی تروتسکی نیز از «انقلاب بی‌پایان» سخن می‌گفت، اما از دید او انقلاب چیزی جز جلوگیری از بازگشت جامعه به مسیر زندگی عادی و پیدایش یک ساختار دولتی کلاسیک نبود.

خامنه‌ای با روضه‌خوانی درباره انقلاب نشان می‌دهد که نمی‌داند چه می‌خواهد و در همان حال، از دیگران توقع دارد که آنچه را خود او نمی‌داند چیست بخواهند. در سخنرانی اخیر، هدف جملات طعنه‌آمیز او احتمالا میرحسین موسوی، مهدی کروبی، علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد بودند‌، کسانی که در یک مقطع زمانی متوجه شدند که «انقلاب مداوم» و «همیشه انقلابی بودن» نه ممکن است و نه مطلوب‌ـ همان درکی که نیکیتا خروشچف در اتحاد شوروی و دنگ شیائو پینگ در چین کمونیست را در مسیر بستن پرونده انقلاب و گشودن پرونده دولت، همان تحلیلی که لنین در «دولت و انقلاب» عرضه کرده بود، قرار داد.

روضه‌خوانی اخیر خامنه‌ای نشان داد که ایشان نه تنها نمی‌داند چه می‌خواهد بلکه هیچ پیشنهاد یا سیاست جدی برای رویارویی با چالش‌های امروز ایران ندارد. خامنه‌ای برای پوشاندن ناتوانی فکری و عاطفی خود، عذرهای ناموجه عرضه می‌کند.

او می‌گوید: «مدیریت کشوری با موقعیت ایران، با اشاره به وسعت جمعیت، جغرافیا، تاریخ و اقلیم متنوع، با توجه به شرایط ویژه کنونی دنیا طبیعتا دشوار است.»

خامنه‌ای فراموش می‌کند که همین «کشور دشوار» یکی از فقط ۱۰ یا ۱۲ کشوری است که سابقه تداوم تاریخی بیش از هزار ساله دارد. ایشان همچنین عامل اصلی دشواری‌های کنونی ایران‌ــ یعنی تسلط یک گروه مسلک‌زده، فاسد و بی‌عرضه بر راس حکومت‌ــ را نادیده می‌گیرد.

«رهبر» یک عذر دیگر نیز عرضه می‌کند: «جنگ در نزدیکی اروپا». او ظاهرا نمی‌داند که اوکراین در قلب اروپا قرار دارد نه در نزدیکی آن. اما نکته مهم این است که ایشان حاضر نیست بگوید چرا جنگ در اوکراین به تشدید مشکلات ایران انجامیده است و اصولا سیاست ایران در قبال این جنگ چیست.

در همین روضه‌خوانی، خامنه‌ای، شاید نادانسته، مشکل اصلی ایران امروز را یادآوری می‌کند. او می‌گوید: «ایران یک مشکل اضافی هم دارد: مردم‌سالاری دینی که ما را با قدرت‌های جهانی در ابعاد مختلف درگیر چالش کرده است.»

@AmirTaheri4