دلالت حدیث ثقلین فیروزآبادی در کتاب «الفضائل الخمسه من الصحاح | جنود الشيعة.
دلالت حدیث ثقلین فیروزآبادی در کتاب «الفضائل الخمسه من الصحاح الستّه» حدیث ثقلین را از نظر سندی در کمال صحت و قوت میداند و از احادیث صحیح، مستفیض و متواتر به شمار میآورد و اضافه مینماید که این حدیث را بزرگان مشاهیر صحابه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده اند. [۳] کسانی چون حضرت علی علیه السلام، ابوذر، جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم، ابوسعید خدری، زید بن ثابت، خديفۀ بن اسید غفاری، عبدالله بن حنطب، ابوهریره و جمع بسیاری از صحابه که ذکر نام همگی آنان در اینجا مقدور نمی باشد، به نقل این روایت پرداخته اند. ابن حجر در الصواعق [۴] بیان کرده است: «حدیث ثقلین به طرق زیادی از بیست و اندی صحابی نقل شده است. » در رابطه با دلالت حدیث ثقلین هم باید به موقعیت زمانی ایراد این سخنان و نحوه بیان آن توجه نمود که هردوی اینها نشان میدهد که زمان، اواخر عمر رسول خدا بوده و جمله رسول خدا مبنی بر اینکه نزدیک است به زودی فرا خوانده شوم، حاکی از نزدیک بودن زمان رحلت ایشان است و آنچه در این موقعیت اهمیت پیدا میکند بحث جانشینی ایشان و پر کردن خلأ ناشی از رحلت آن بزرگوار است. لذا مشاهده مینماییم که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم درباره دو میراث گرانقدر خود سخن میگویند و سفارش مینمایند و بر عدم جدایی این دو تا قیامت اصرار ورزیده و یافتن راه هدایت را به پیروی از این دو ثقل گرانبها منحصر مینمایند. سپس چنانکه در مبحث حدیث ولایت هم عنوان شد، شاهدیم که رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم على علیه السلام را به عنوان ولی در همان جایگاه رفیع ولایتی قرار میدهند که خود از آن موقعیت مردم را هدایت و رهبری نموده اند. همه این قرائن و شواهد حاکی از آن است که مراد و منظور پیامبر از اهل بیت چه کسانی هستند و اینکه در آن روز پیامبر برای مردم چه پیامی داشت. از طرفی حدیث کساء که از عایشه و پسرام سلمه نقل شد و گرد آوردن علی علیه السلام و فاطمه (سلام الله علیها) و امام حسن و امام حسین علیهما السلام در زیر کساء خود دلیل دیگری است بر معرفی این مصادیق به عنوان اهل بیت و تأکید بر نقش آنها در رهبری و هدایت مردم میباشد. ابن حجر هیثمی با تعصّب شدیدی که دارد و شیعیان را بدعت گذار و زندیق میشمارد و کتاب «الصواعق المحرقه على اهل البدع و الزندقه» را نوشته است، در این کتاب زبان به اعتراف گشوده و مینویسد: «رسول خدا قرآن و عترتش را که همانا اهل و نسل و خویشان نزدیکش باشد به نام ثقلین نامیده است و این نامگذاری بدین جهت است که «ثَقَل» هر چیز نفیس و ارزنده ای است که محفوظ از هر گونه دستبرد میباشد و شکی ---------- [۳]: الفضائل الخمسه من الصحاح السته، ۶۱/۲