2022-05-31 08:59:04
دویست وسی و یک امین ۲۳۱ نشست #انجمن_شاهنامه_خوانی_سراسری_بانوان در اتاق مجازی زوم، به تاریخ ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ برابر با ۱۸ ماه می ۲۰۲۲ برگزارشد.
آموزگار شاهنامه: بانو #نادره_پهلوان
گزارش نشست : بانو صدیقه کانایی
بن مایه: شاهنامه چاپ مسکو، پیرایش دکترجلال خالقی مطلق
ادامه داستان کین خواهی ایرج-نبرد منوچهرباسلم وتور
در آغاز سخن، نیکوست که نكته اي را يادآوری کرد كه، فرودوسي بزرگ همواره پشتيبان خرد و عقل بوده است و صاحبان انديشه و خردمندان را ،خواه ايراني باشند خواه انيراني، در هر موقعیتی مورد ستايش قرار میدهد، به نوعی شاهنامه را انگار بر محوریت خرد بنیاد نهاده است .
حال می رسیم به ادامه داستان از نشست پیشین که كارن، بالباس مبدل به نزد نگهبان دژ رفته و موفق به فریب او گشته و دژبان نیز بی درنگ و بدون هیچ شکی، در قلعه را به روي كارن گشوده و او را وارد دژ میکند.
فردوسی، در اينجا هر چند که طرفدار ایران است از اینکه دژبان بدون هیچ شکی فریب میخورد اظهار تاسف میکند كه، ابتدا هر موضوعي را بايد بررسي كرد و با جستجو و تحقيق، راستي آزمايي نمود و سپس اطمینان جست.
(این بسیار مهم است که در هرکاری یا هر گروهی، همگام با گروه بود، پیرو و فرمانبردار بزرگان بود، ولي حتي در فرمانبرداري، بايد خرد را پيشه كرد و از روی تفکر و اندیشه موضوعی را بررسی کرد و مقلد و یا فرمانبردار بی خرد را تایید نمیکند، باید در هر کنش و واکنشی از داستانهایی که در ورای آن نهفته، آگاهی یافت و سپس، آن را مورد پذيرش قرار داد و يا مردود دانست. در اینجا فردوسی اندیشمند، روی به دژبان عتاب میکند که، چرا به آسانی در دژ را بر روی دشمنت باز کردی؟ پند فردوسي بسيار جاي تأمل دارد)
قارن، در واقع با نیرنگ وارد قلعه شد و در کنار دژبان ساده دل ایستاد، کارن برای رویارویی با هر چیزی، به تمامی آمادگی دارد. اما دژبان به یک بيگانه تنها با نشانه ای اعتماد کرد و او را دوست پنداشت و به سادگی، دژ و افرادش را به نابودی کشاند. (وفردوسی بزرگ،این زودباوری و اعتماد نابجا را نکوهیده میداند)
کارن از قبل با سپاهیانش هماهنگ کرده بود که شبانه، هنگام ورود به دژ، درفش خود را، كه ميان آن نقش«ماه» دارد را ،به اهتزاز در می آورد و سپس در دژ را می گشاید تا نیمه شب، سپاهیان که در بیرون دژ هستند با دیدن پرچم، وارد دژ شوند.
شیروی بیرون دژ، همراه سربازان که همگی پیرو فرمان او بودند، وارد دژ شدند و کشتار تن به تن و نبرد آغاز شد، يك سو كارن و سوى ديگر شيروي بود که بر دشمن حمله ور شدند. چکاچک شمشیرها آنچنان بود که گويي در آسمان آتش، و در زمین رود خون به راه افتاده بود و از شب تا سپيده دم، در تاريكي جنگيدند. دژبان را از بین بردند و به دنبال آن، دژ نیز سقوط کرد و تحت تسلط قارن درآمد . اين دژ بسیار بلند بود و از يك طرف به دريا و از طرف دیگر بر بلنداي كوهستاني قرار داشت, شب هنگام که نبرد را آغاز کرده بودند، اسيران بسياري گرفتار آمده بودند و ١٢ هزار نفر نیز از سپاه دشمن کشته شده بودند و تا پگاه، دژ همانند كشتي سوخته اي بر آب بود كه ديگر چيزي از آن كشتي باقي نمانده بود. به محض پيروزي، كارن نزد منوچهرشاه آمد وشرح تمامي ماجرا و ترفندهاي جنگي و حيله هايي را كه به كاربسته بودند را با تمام ريزه كاري ها براي منوچهر بازگو میکند. ادامه
______
#نشست_های_مجازی_شاهنامه_خوانی_بانوان
@anjomanshahnameh
494 views05:59