Get Mystery Box with random crypto!

‍□ شهر بی‌‌نام اچ. پی. لاوکرفت ترجمه‌ی محمدهادی فروزش‌نیا چون | apparatus_channel

‍□ شهر بی‌‌نام
اچ. پی. لاوکرفت
ترجمه‌ی محمدهادی فروزش‌نیا

چون به نزدیکی شهر بی‌‌نام رسیدم، دانستم که شهری است نفرین ‌شده. در وادی تفتیده و ترسناکی به زیر نور ماه در سفر بودم که از دور دیدمش که همچون اعضای جسدی که از گوری بی‌‌سنگ بیرون بزند، مرموزانه بر فراز تپه‌‌ها خودنمایی می‌‌کرد. وحشت می‌‌‌بارید از سنگ‌‌های فرسوده‌‌ی این بازمانده‌‌ی سالخورده‌‌ی سیل، این نیای کهن‌‌ترین هِرَم؛ و هاله‌‌ای نامرئی مرا پس زد و عقبم راند از اسرار دیرین و نامیمونی که هیچ‌‌کس نباید دید، و هیچ‌‌کس را یارای دیدنش نبوده است.

در جایی دوردست در صحرای عربستان، شهر بی‌‌نام واقع است، رو به زوال و از هم گسیخته، دیوارهای کوتاهش کمابیش مخفی به زیر غبار سالیانِ بی‌‌شمار. باید برجا بوده باشد پیش از آنکه نخستین سنگ‌‌های ممفیس را بر هم بچینند و زمانی که خشت‌‌های بابل هنوز ناپخته بوده‌‌اند. هیچ افسانه‌‌ای را قدمت آن‌‌قدر نیست که از نامش بگوید یا رونقش را به یاد داشته باشد؛ اما در پچپچه‌‌های گرد آتش و در زمزمه‌‌های پیرزنانِ خیمه‌‌های شیوخ صحرا چنین می‌گویند که تمامی قبایل از این شهر اجتناب می‌‌کنند بی‌‌آنکه به‌‌درستی بدانند از چه روی. در باب همین شهر بود که عبدل الحضرد شاعر مجنون، شبی پیش از آنکه این بیت نامفهوم را بسراید خواب دیده بود:

مرده نیست آنکه بتواند الی‌الأبد بیارامد
و از پی اعصاری غریب، مرگ نیز بمیرد...
‌[ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta