گلبرگِ خیالِ تو و سبزینهی دمنوش
توأم شده و دشتِ مرا کرده غزل پوش
این مستی پاشیده بهدشت از گلومل نیست
آهویِ من اینجا گذری کرده به هرسوش
از خاکِ لبالب شده با داغی خورشید
سردیش ازآن من و گرمیشْ، تو را نوش
تلفیق شده عطر تنت با تن هر گل
پیچیده جهانم به خود از فلسفهی بوش
این باد که نه،زمزمهی شعرِ ترِ توست
هربندِ گسلهای زمین کرده تو را گوش
مصراع، مکرر شد و من بارِ دگر با
گلبرگِ خیال تو و سبزینهی دم نوش....
#فاطمه_آرامی
@Arami_fateme