Get Mystery Box with random crypto!

مردم اردبیل فقط یک بار زندگی می کنند محمد زینالی اُناری برگز | یاداشت

مردم اردبیل فقط یک بار زندگی می کنند

محمد زینالی اُناری

برگزاری نشست های مختلف تجلیل درباره ی اساتید و پیشکسوتان اداری و فرهنگی در اردبیل به یک روال جا افتاده تبدیل شده است. این خود به تنهایی جای شکر دارد، اما باید دید آیا این برنامه ها اثرگذار می باشند؟ آیا این رویدادها می توانند فرهنگی را در اردبیل ایجاد کنند یا تنها دل تجلیل شونده و دوستانش را برای مدت چند روز خوش می کند؟ فرهنگ، یک کالای یک بار مصرف نیست که خلق شود و پس از چند روز دیگر تمام شود. در این صورت به این چیزی که به صورت چند روزه تولید و از بین می رود، نمی توان گفت فرهنگ، می توان نام دیگری برایش گذاشت، مانند جشن یا اگر بهتر گفته شود مهمانی.

مردم اردبیل فقط یک بار زندگی می کنند. بسیاری از مردم اردبیل به این صورت، زندگی تک عمره دارند و وقتی مردند، یادشان از خاطره ها محو می شود. اما ذکر آن چیزی که سعدی گفته است مرد نکونام نمیرد هرگز، در اردبیل بسیار سخت است. ببینیم در تاریخ ایران چه کسانی و در کدام فرهنگ ها زندگی ماندگار داشته اند؟ این به معنای آن نیست که در میان مردم اردبیل آدم ناب و بزرگ وجود نداشته است، بلکه به این معنا است که ما برای آدم های بزرگ مان تاریخ ننوشته ایم. بلکه این روزها که خیلی جز جگر می خوریم و دل مان کباب می شود، تنها یک مهمانی می گیریم و اسمش را می گذاریم فرهنگ!

چند ماه پیش یک فرد از مشکین به بنده تلفن زد و گفت داریم در مورد روحانیون مشکین کتاب می نویسیم و در خصوص چگونگی ارتباط با پدرم سوالهایی پرسید. بعد از کمی صحبت متوجه شدم که موجی راه افتاده که در مشکین برای روحانیون کتابی بنویسند و برای برخی روحانیون در حد دو سطر نوشته شده است. بعد ایشان که با من حرف می زد، نمی دانست که قبلا کتاب دیگری، به سبک کتاب دهه ی چهلی آقای ننه کرانی، در دو جلد منتشر شده است که تقریبا شبیه مجله های تبلیغاتی منتشر شده و حتی در مشکین از وجود آن خبرندارند. به ایشان پیشنهاد کردم که فقط برای دو شخصیت خاص زندگی نامه بنویسند و برای یک جمعیت بزرگ کشکول ننویسند.

روش تولید خاطره و تاریخ در شهرها و حفظ اطلاعات زندگی مشاهیر در استان ما، دچار ابتذال و چشم و هم چشمی شده است و حتی برای نوشتن کتاب هم حد و وسعی چنان که باید باشد نداریم. عرصه ی فرهنگ در اردبیل تقریبا شبیه مغازه های قدیمی روستاها است که هم کافه بود، هم نفت و آفتابه می فروختند، هم سیگار، هم میوه و مواد غذایی. دایی من از این مغازه ها در شمس آباد باز کرده بود و یک بار در چاهش مار هم پیدا شده بود آن هم با لشگرش. به این صورت فرهنگی که اسیر کشکول زدگی و مهمانی بازار باشد، ممکن است از داخلش مار، گزش و خشونت هم پیدا شود.

مردم اردبیل تنها، فقط و فقط یک بار زندگی می کنند. حتی بزرگان اردبیل هم عمر یک باره دارند و قرار نیست به تاریخ تبدیل شوند. بلکه مراسم های تجلیل آن ها در نهایت تبدیل به یک مهمانی هیجانی می شود که بعد از مدتی اصلا یاد و خاطره ای از ان در میان نباشد. به برگزار کنندگان این مراسم ها پیشنهاد می کنم، هزینه ی مراسم را به یک خاطره نویس بدهند تا زندگی، آثار و خدمات افراد بزرگ و مشاهیر این شهر نوشته و منتشر شده به تاریخ و سند شهر و اندیشه های پیدا شده در اردبیل تبدیل شود. حتی اگر آن را امروزها نخوانیم و از ایشان بزرگواری یادنگیریم، می تواند به صورت سندی در بایگانی تاریخ اردبیل حفظ شود.

@ardabilnote

╭┅═     ═┅╮
   @payamardabil
╰┅═     ═┅╯