Get Mystery Box with random crypto!

رمان #رنج_و_عشق نویسنده #آی_تک_احمدی پارت 18 برزو که با چش | رمان

رمان #رنج_و_عشق
نویسنده #آی_تک_احمدی

پارت 18

برزو که با چشمانی از کاسه بیرون زده منو نگاه می کرد گفت :
این چیه؟!؟
دستش رو دراز کرد که آهنگ رو عوض کنه روی دستش زدم :
منتظر باش نوبتت بشه یکی من... یکی تو
برزو با حرص دست به سینه نشست و منتظر شد تا آهنگ تموم بشه منم در عین کیف با آهنگ هم خوانی می کردم :
دیگه دلواپست بودن واسم بسه
دیگه بیهوده پیمودن واسم بسه
زیادیم کرده پژمردن
زیادیم کرده غم خوردن
توی بیداد تنهایی
در عین زندگی مردن...

تا آهنگ تموم شد برزو ذوق کرد چند آهنگ رد کرد تا رسید به آهنگ مورد علاقه اش و در عین شادی با بشکن شروع کرد به خوندن :
هانی عشق و عسلم
هانی شعر و غزلم
هانی دنیا مال ماس
همه عشقا مال ماس
واسه از عشق تو گفتن
من کدوم شعرو بخونم
کدوم آهنگو بسازم
کدوم آوازو بخونم...
این بار نوبت من بود که با حرص به جاده خیره شم.
هانی دنیا مال ماس
همه عشقا مال ماس
هانی دنیا مال ماس
همه عشقا مال ماس...
من با حرص :
آره همه عشقا مالته... صب کن حالتو می گیرم.
- چی؟ چیزی گفتی؟!؟
- نه به قر دادنت برس.
برزو خنده ی بلندی کرد و دوباره شروع کرد به هم خوانی.
وقتی آهنگ تموم شد با بدجنسی آهنگی رو انتخاب کردم که اعصاب برزو رو خرد می کرد :
تنم از حادثه خسته
دلم از غصه شکسته
یه مسافر غریبم
راهی یه راه دورم
ناجی شکسته بالم
که تو این تنها نشستی
ای که واسه خاطر من
دل مردمو شکستی
پر بغض و گریه بودم
تو رسیدی تا بخندم
واسه پیدا کردن تو
دل به جاده ها می بندم...

تمام مدتی که آهنگ می خوند به زور جلوی خنده ام رو گرفته بودم و ریز ریز می خندیدم و توی دلم عروسی بود. هر از گاهی هم نگاه بدجنسانه ای به برزو می انداختم. خدا می دونه چه قدر از حرص دادن برزو لذت بردم و تو دلم خندیدم. همین که آهنگ تموم شد برزو با حرص ضبط ماشین رو خاموش کرد.
من با تعجب :
عه... از خیر نوبتت گذشتی؟
- نمی خواد دیگه لال می ریم لال برمی گردیم.
دیگه نتونستم جلوی خندم رو بگیرم مثل بمب منفجر شدم. خنده ی بلندی کردم و با دست راستم به شانه برزو زدم :
خوش گذشت...

@AytakRoman