Get Mystery Box with random crypto!

تقلیدِ مشروع، تقلیدِ ممنوع! آیا هر چه مرجع تقلید گفت، باید قبو | مدرسه آزادفکری

تقلیدِ مشروع، تقلیدِ ممنوع!
آیا هر چه مرجع تقلید گفت، باید قبول کرد؟

گاهی با طرح سوالی درباره یک حکم دینی که درصدد کشف وجدان مخاطبان درباره یک مساله هستیم، با این واکنش مواجه می‌شویم که مگر به ما ربطی دارد تا در این موضوعات نظر بدهیم؟ باید به مجتهد و مرجع تقلیدمان مراجعه کنیم.
در مقابل، این مطلب از سوی برخی دیگر تقلیدی میمون‌وار توصیف می‌شود!

هاشم آقاجری سال ۸۱ در سخنرانی جنجالی پیرامون اندیشه شریعتی گفت: «رابطه‌‏ى دین‏شناسان با مردم رابطه‏‌ى معلم و متعلم است، نه رابطه‌‏ى مراد و مرید، و نه رابطه‌‏ى مقلِّد و مقلَّد. مگر مردم میمون هستند که تقلید کنند؟ در رابطه‌‏ى تعلم، متعلم مى‌‏فهمد و بعد عمل مى‏‌کند و بعد سعى مى‌‏کند فهمش را رشد بدهد تا روزى از این معلم بى‌‏نیاز شود و بتواند مستقیم مراجعه کند، درک کند، بفهمد، و استنباط نماید. رابطه‏‌ى نهاد سنتى با عوام، رابطه‏‌ى مراد و مرید است؛ یعنى این‏که مراد همیشه مراد باشد و مرید همیشه مرید، و تا ابد این حلقه بر گردنش بماند.» (بازتاب اندیشه، ش۲۸)

اما این ادعاها معمولاً با این جواب مواجه می‌شود که شرایط تقلید در کتب فقهی با تقلید میمون‌وار در تضاد است. در روش‌های عقلایی پیرامون رجوع به کارشناس برتر (مثل مراجعه به یک جراح) اموری مثل ایمان و عدالت در آن شرط نیست، اما فقه نه تنها کارشناس بودن بلکه کارشناس برتر بودن (اعلمیت) را در شخص مورد تقلید شرط می‌کند و به این نیز اکتفا نکرده و عدالت و ایمان را هم به آن افزوده است. (نک: موسوعة الامام الخویی، ج۱، ص۱۸۳ تا ۱۸۵)

اما با این حال این سوال باقی است که بر فرض پذیرش کارشناس برتر بودن شخصی در فهم دین (چه از طبقه روحانیت باشد و چه نباشد) و حتی فرض احراز عدالت او، آیا تبعیت از هر نظر کارشناسی -و لو از بهترین کارشناسان هم باشد- روشی عقلایی است؟ آیا لازم نیست تا شخصی که به کارشناس برتر مراجعه می‌کند -با توجه به وجود اختلافات گسترده- نسبت به درستی فهم او مطمئن و خاطر جمع باشد یا حداقل گمان به اشتباه بودن تشخیص او نداشته باشد؟

جالب آنکه استاد مطهری با طرح دوگانه «تقلید مشروع-تقلید ممنوع» گفته بود: «مقصود از تقليدِ ممنوع تنها اين تقليد كه تقليد كوركورانه از محيط و عادت آباء و اجداد است نيست، بلكه مى‌خواهم بگويم همان تقليد جاهل از عالم و رجوع عامى به فقيه بر دو قسم است: ممنوع و مشروع...»

مرحوم مطهری با انتقاد از برخی متدینین می‌گوید: «اخيراً از بعضى مردم كه در جستجوى مرجع تقليد هستند گاهى اين كلمه را مى‌شنوم كه مى‌گويند مى‌گرديم كسى را پيدا كنيم كه آنجا «سر بسپاريم». مى‌خواهم بگويم تقليدى كه در اسلام دستور رسيده «سرسپردن» نيست، چشم باز كردن و چشم بازداشتن است. تقليد اگر شكل «سرسپردن» پيدا كرد هزارها مفاسد پيدا مى‌كند.»

در نهایت او تاکید می‌کند: «تقليدِ مشروع سرسپردن و چشم بستن نيست، چشم باز كردن و مراقب بودن است و اگر نه مسئوليت و شركت در جرم است.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۰، ص۱۷۳ تا ۱۷۶)

نظراتتان را برای ما بنویسید.


@AzadFekriSchool
AzadFekriSchool.ir