Get Mystery Box with random crypto!

وقایع :: آذری‌جهرمی

آدرس کانال: @azarijahromi
دسته بندی ها: وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین: 38.61K
توضیحات از کانال

وقایع

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 60

2021-11-01 23:05:53
امروز تیم #پرسپولیس خوب نبود و برد هم مال تیمی است که بهتر بازی کنه. مبارک آلمینیوم اراک.

اما اگه بعضی‌ها همچین قاب تصویری رو برا پرسپولیس داشتن، چه‌ها که نمی‌کردن. اینجا دیگه بحث بابا فلانی و مامان فلانی نبود؛ همه‌ی فامیل عروس و داماد جمع شدن، همسایه‌ها هم اومدن :)

یقینا باز هم #ماقهرمانیم. دابل هتریک که میدونید چیه؟

@azarijahromi
17.5K views20:05
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 18:50:44
برخی اوقات، عکس العملی در برابر شنیدن یا خواندن یکسری توصیه‌ها، جز تصویر بالا وجود ندارد

#شب‌نوشت

@azarijahromi
14.1K viewsedited  15:50
باز کردن / نظر دهید
2021-10-31 21:16:06
تکنولوژی بزودی تحولات بزرگی را برای معلولان رقم خواهد زد.

ببینید؛ این دیگر رویا نیست، چند گام مانده به واقعیت عملی.

#ازجنس‌فن‌آوری

@azarijahromi
14.5K views18:16
باز کردن / نظر دهید
2021-10-31 06:47:32 «کی بود، کی بود؟ من نبودم!»

عموما پس از هر رخداد ناگواری، همه دنبال مقصر‌ند. رسانه‌ها بیش‌تر از همه.
مثلا تیمِ فوتبالی اگر ببازد، یا تقصیر فلان بازیکن است که آن پاس را نداد؛ یا مربی که به موقع تعویض نکرد؛ زمین چمن، نور ورزشگاه، تماشاگر و یا حتی توپ جمع‌کن بازی!
به ندرت دربارۀ روندها و فرآیندهای رخ‌داد آن اتفاق بحث می‌شود.
درواقع راحت‌ترین و دلچسب‌ترین کار پیدا کردن یک مقصر واحد و برچسب‌زنی‌ست. آخر می‌شود روی آن جنجال کرد، برای چند روز خوراک رسانه‌ای داشت و یا حتی یک تسویه حساب قدیمی انجام داد.

متاسفانه این داستانِ تکرار شونده‌ی همه‌ی رخدادهای نامطلوب در جامعه است…

در طرف مقابل، کسانی هم که در این بزنگاه‌ها به درست یا غلط مقصر شناخته می‌شوند؛ همواره رفتار ثابتی از خود نشان می‌دهند. من نبودم! تقصیر فلانی بود. اصلا زمین کج بود!
حالا در این میانه اگر بتوانند هنر کافی به خرج دهند و مشکل را به دشمن خارجی هم ربط بدهند که دیگر می‌شوند گل نهایی .

البته مخاطب هم بسته به سلیقه، پیش‌فرض‌ها و سوی‌گیری‌های ذهنی خود، با دیدن این سردرگمی‌ها، تحلیل خودش را می‌کند و آنچه دوست دارد بشنود را به عنوان حقیقت قطعی باور می‌کند (جمله معروف کار خودشونه) و در نهایت اصل موضوع تا باخت یا اشکال بعدی به فراموشی سپرده می‌شود.

البته دسته‌ای از افراد که من «زرنگ‌های حادثه‌» صدایشان می‌کنم؛ شروع می‌کنند به بافتن قصه‌های خیالی! که ما رستم دستانیم و اگر "ما" بودیم چه‌ها که نمی‌کردیم و همه‌ی ماجرا این‌است که مسئولین فعلی بی‌کفایتند. زرنگ‌های حادثه، همواره تلاششان این است که در نقش یک مهاجم زهردار از هر فرصتی برای گل زدن به حریف و عقده‌گشایی استفاده کنند. غافل از اینکه زمین متاسفانه یا خوشبختانه گرد است و این شتری است که بالاخره در خانه آن‌ها هم خواهد خوابید.

حال هرچه این آش شورتر یا آب گل‌آلودتر، فرصت ماهی‌گیری بیشتر! در این شرایط، آن‌چه مغفول می‌ماند ریشه‌های وقوع حوادث نامطلوب و چگونگی جلوگیری از تکرار همواره‌ی آن‌هاست. بحث دربارۀ فرآیندها، ریشه‌های اصلی اتفاق و درست کردن چرخه‌های معیوب، در هیاهوی جماعت برچسب به دست و مهاجم های فرصت طلب گم می‌شود.
و باز ما می‌مانیم و فرآیندهای غلط و چرخه‌های تکرار شونده...

هر کسی که عملکرد یک سیستم را بشناسد؛ به خوبی می‌داند که نتایج، عملکردِ فرآیندهاست. خطای شخصی را نفی نمی‌کنم اما تجربه‌ی شخصی‌ام این است که عمده‌ی بحران‌های تکرارشونده، ماحصل فرآیندهای ناقص، ناسالم و کج و معوج است. این فرآیندهای پراشتباه، در زمان رخدادهای نامطلوب، همواره خود را پشت حب و بغض‌ها پنهان می‌کنند و به جای اینکه فرایندها با فشار و قضاوت افکار عمومی اصلاح شوند؛ در پس این حب و بغض‌ها فرد یا افراد را قربانی می‌کنند.

فارغ از فرآیند‌ها و سیستمی که منجر به بروز یک رخداد نامطلوب شده؛ هرگاه من رخداد نامطلوبی را مشاهده می‌کنم که در آن سیلی از اظهارنظرهای مختلف فردی را مقصر آن رخداد قلمداد می‌کنند؛ یک سوال اساسی در ذهنم شکل می‌گیرد؛ آیا کسی‌که مقصر جلوه داده می‌شود؛ در قبال مسؤلیتی که بر عهده‌ی او بوده، اختیارات متناسبی هم داشته است یا خیر؟ آیا اگر فرد دیگری جایگزین او بود، فرآیند‌ها نتیجه‌ی دیگری حاصل می‌کردند یا خیر؟

در بسیاری از مواقع، پاسخ، خیر است. چرا؟ چون اساسا آن‌چه در امور اجرایی کشور ما ایراد دارد، فرآیند‌هاست. یک فرآیند مهم هم در این میان، عدم تناسب اختیارات و مسوولیت‌هاست. این فرآیند اشتباه و این عدم تناسب، ریشه‌ی بسیاری از اشکالات است. ریشه‌ای که تا حل نشود، چرخه‌ی «کی بود، کی بود؟ من نبودم» حل نخواهد شد.

مسئولی که اختیارات لازم برای انجام وظایفش را ندارد، پیشاپیش قربانی فرآیندهای پراشکال و پر‌اشتباه است…

#تجربه‌نوشت

@azarijahromi
15.8K views03:47
باز کردن / نظر دهید
2021-10-29 19:56:01
«قهرمان» رو دیدم.
برای من که علاقه‌مند به سینمای آقای فرهادی نبودم فیلم خیلی خوبی بود. یعنی تازه متوجه دیدگاه ایشون در فیلم‌هاشون شدم. این اتفاق عجیبی نیست البته. خدا قوت به ایشون

فیلم، فیلم بسیار خوب و خوش ساختی است؛ به موضوع بسیار درستی پرداخته و داستان صحیحی داره. چقدر قشنگ به «دروغ» پرداخته آقای فرهادی.

افزون بر داستان، اینکه فیلم در شیراز هم ضبط شده برای من خاطره انگیز بود. «امیر جدیدی» خیلی درخشان در این فیلم بازی کرده؛ چقدر خوب بودی امیر آقا در این فیلم. بازی خانم صدرعرفایی هم خیلی خوب بود. خاطره‌ی «کافه ترانزیت» برایم زنده شد.

توصیه می‌کنم از فرصت بازگشایی سینما‌ها استفاده کنید و این فیلم بسیار خوب رو ببینید.

#روزنوشت

@azarijahromi
14.6K viewsedited  16:56
باز کردن / نظر دهید
2021-10-29 11:22:10 دو نکته پیرامون مسئله‌ی سایت رجانیوز و مرجعیت

۱- همانطور که همه میدانیم آن چیزی که در یک نظام مردم سالار همواره اهمیت دارد «نظر مردم» است. مرجع تقلیدی فاضل و عالی‌قدر، بنا به وظیفه‌ی ذاتی مرجعیت پیرامون نظر و دغدغه‌ی مردم با مسئولان صحبت کرده است و بیاناتی ایراد فرمودند. بنا بر اظهارات مسئولان عالی کشور هم که حرکت کشور در مسیر «نظر مردم» می‌باشد. پس، جای گلایه و ایراد کجاست؟
آیا ایراد کار «نظر مردم» است؟ آیا ایراد از مرجعیت است؟ آیا ایراد از بیان نظر مردم است؟ چرا مشخص نمی‌فرمایند که ایراد دقیقاً از چیست؟
۲- در لغتنامه‌ها رجا به را معنای کلمه‌ی امید نوشته‌اند. در فرهنگ انقلاب اسلامی «رجا» ارجاعی دارد به شخصیت والامقام، شهید رجایی. آیا در سیره‌ی این شهید، تعرض به مرجعیت بوده است؟ آیا نفس این گونه مطالب استفاده از «خوفیه» برای ترساندن مردم و رضایت عده‌ای از عدم مراجعه به «نظر مردم» نیست؟

امیدوارم برادران رجانیوز، با پذیرش خیرخواهی‌ها، اشتباه صورت گرفته را #جبران کنند.

@azarijahromi
14.8K viewsedited  08:22
باز کردن / نظر دهید
2021-10-28 10:31:12
این هم نسخه‌ی با کیفیت ویدئوی بالا
#ازجنس‌فناوری

@azarijahromi
2.5K viewsedited  07:31
باز کردن / نظر دهید
2021-10-28 10:23:40
یکی از فناوری‌هایی که زندگی بشر را متحول‌تر از اکنون خواهد ساخت، چاپگرهای سه‌بعدی هستند.

چه تحولی؟ قلب هر انسانی را همانگونه که سالم بوده را چاپ می‌کنند و با سلول‌های بنیادی به آن حیات می‌دهند و به جای قلب معیوب به انسان پیوند می‌زنند.

و هزاران کاربرد دیگر...

پ.ن: چون از حجم بالای ویدئوها گلایه کرده بودید، مجبور شدم از کیفیت ویدئو کم کنم.

#ازجنس‌فناوری

@azarijahromi
2.9K views07:23
باز کردن / نظر دهید
2021-10-27 21:14:51 اواخر سال ۹۷ و در راستای ادغام کارت‌های خدماتی در دولت الکترونیکی؛ پروژه حذف کارت سوخت و ادغام آن در کارت بانکی با همکاری وزارت نفت، بانک مرکزی، وزارت کشور و وزارت ارتباطات شروع و به‌خوبی به پایان رسید.

هم اکنون همه‌ی زیرساخت‌های سخت افزاری و نرم افزاری این کار آماده و دستگاه‌های پرداخت الکترونیکی مستقر در تمامی پمپ بنزین‌ها، در مدت زمان کوتاهی، قابلیت ایفای نقش جایگزین را دارند.

ضمن عرض خدا قوت به مدیران وزارت نفت؛ این مطلب را نوشتم تا اگر در میانه‌ی تغییرات مدیریتی این موضوع مغفول مانده، یادآوری شود.
شاید به کارشان بیاید…

#تجربه‌نوشت

@azarijahromi
8.3K viewsedited  18:14
باز کردن / نظر دهید
2021-10-25 20:39:14 اگر همه‌ی راست‌ها را نمی‌توانید بگویید؛ دلیلی نمی‌شود که دروغ بگویید!

پوست دنبه به عنوان راه‌حل!

مردی فقیر پوست دنبه‌ای را پیدا می‌کند. آن دنبه‌ی چرب را بر سبیل خود می‌کشد تا به دیگران نشان دهد تا شب پیش خوراک مفصلی خورده است. سبیلی که با آن پوست دنبه چرب می‌شود؛ به مرور سند حقانیت مرد فقیری می‌شود که ادعای ثروت می‌کند.

مرد فقیری که به اتکاء پوست دنبه‌ای لاف‌زنی می‌کند؛ همان کسی است که با فریبکاری و دروغ‌اش، تنها خود را از کمک دیگران محروم کرده است.

این داستان در مثنوی معنوی (دفتر سوم) پایانی قابل حدس دارد: پوست دنبه را روزی گربه‌ای خورد! به این ترتیب مرد فقیر لاف‌زن ماند و فرصت‌هایی که برای حل مشکلات از دست رفته بود.

مولوی اما داستان را با پایان‌بندی بهتری نقل می‌کند؛ در حقیقت کودکِ آن مرد فقیر در میانه‌ی جمع، خبر خورده شدن پوست دنبه را با صدای بلند به پدر می‌دهد. گویا پسرک از اجداد همان کودکی است که در داستان «لباس پادشاه» هانس کریستین اندرسن، با سادگی و صداقت‌اش فریاد زده بود که پادشاه لخت است.

مولوی اما برخلاف داستان «لباس پادشاه»، به تقابل دروغ‌گویی تبلیغ‌شده و راست‌گویی افشاکننده مشغول نیست؛ او به فرصت‌سوزی لاف‌زنی‌ها تاکید دارد؛ او می‌گوید: «لاف تو ما را بر آتش برنهاد»!

لاف‌زنی‌های فرصت‌سوز!

رسانه‌ها که کارکردشان نمایش واقعیت است، گاه به بازسازی واقعیت یا آنچه با نام فراحقیقت (hyperreality) نیز شناخته می‌شود؛ می‌پردازند. از این نگاه رسانه‌ها گاه در جایگاه همان مرد فقیر داستان مولوی می‌نشینند؛ با همان سبیل چرب‌کردن‌های مرد فقیر.

اما در این روزها ساخت واقعیت دروغین، پای‌اش را از رسانه فراتر گذاشته است. برخی از مصاحبه‌های سیاستمداران شباهتی بی‌حد یافته است به سبیل چرب مرد فقیر!

این که رسانه‌ای در جهت منافع ملی کشورش به بازسازی حقیقت بپردازد؛ شاید موضوعی از لحاظ سیاست‌گذاری یا اخلاقی قابل قبول باشد؛ اما برای سیاستمدار، تنها نشانه فرصت‌سوزی است.

مهم‌ترین کارکرد سیاستگذار تعیین دستور کارهاست (Agenda Setting). سیاستگذاری که دستور کارها را کنار می‌گذارد؛ همان مرد فقیر لاف‌زنی است که به قول مولوی مردم جامعه‌ را در آتش دروغ‌اش می‌سوزاند.

«لاف‌زنی فرصت‌سوز» همان نقطه‌ای است که ما درد و مشکل را فراموش می‌کنیم؛ همان‌جایی که نه تنها مشکل را انکار می‌کنیم، بلکه با لافی دروغین فرصت حل مساله را نیز از دست می‌دهیم و چه بسا خود نیز این دستکاری حقیقت ساخته شده را باور کنیم. به قول مولانا «گر نبودی لاف زشتت ای گدا»، کریمی پیدا می‌شد تا «رحم افکندی به ما» یا پزشکی شاید یافته می‌شد تا «داروی او ساختی»!

این لاف‌زنی فرصت‌سوز، نه تنها منجر به حل مساله نمی‌شود؛ بلکه اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را نیز از آن سیاستگذار و جامعه می‌رباید. به این ترتیب نه تنها مساله اصلی باقی می‌ماند، و فرصت حل‌اش از دست می‌رود؛ بلکه دیر یا زود حقیقت آشکار می‌شود و اعتبار و سرمایه اجتماعی نیز برای حل آن در آینده هم دریغ می‌شود.

آنچه بیش از هر زمانی به آن نیاز داریم توجه دادن مداوم خودمان و سیاستگذاران به «حقیقت» است، همانگونه که هست. سیاستگذار هر چقدر از Factها و واقعیت‌ها فاصله بگیرد خود را از امکان ایجاد تغییر، اصلاح امور و حل مشکلات دور می‌کند. سر و کله زدن با واقعیت‌های سرد و سخت و بعضاً ناگوار دشوار است ولی تا سیاستگذار خود را راضی نکند که چاره‌ای جز دور انداختن دنبه‌ها ندارد و سبیل چرب برای او نان و آب نمی‌شود، مشکل حل نخواهد شد.

اعتماد سرمایه‌ی بزرگی است؛ آن را نسوزانیم!

@azarijahromi
9.6K views17:39
باز کردن / نظر دهید