Get Mystery Box with random crypto!

@banoo فک کنم امشب خیانت کردم.نه راستش از صبح داشتم خیانت می | بانو

@banoo

فک کنم امشب خیانت کردم.نه راستش از صبح داشتم خیانت میکردم.خیلی گستاخ شده بودم.از صبح توی تاکسی- بین اتاقهای شرکت که راه میرفتم-توی خیابون-حتی توی اتوبوس هم دست بر نمیداشتم!!همه چیز میتونست به من کم کنه تا خیانت کنم. از موزیکی که پخش میشد، از راه رفتن آدمهایی که میدیدم، از دیدن صندلی های ماشین هایی که مدلشون برام آشنا بود...

@banoo
البته فک کنم نفهمید.یعنی من حواسم هست که هیچکس نفهمه چه برسه به اون.

راستش امروز اصلا حس بدی نداشتم که تو ذهنم خاطرات ادمهایی که قبلا توی زندگی م بودن رو مرور میکردم.یه جاهایی لبخند می اومد رو لبم و یه جاهایی آه میکشیدم!هر دوش واقعی و از ته دل!!

من ترسناک شدم؟!مجرم؟گناهکار؟!

خوشبختانه توی کتاب قانون، جایی واسه این جور جرم های ذهنی نیست!اصلا خوشبختانه قانون فقط به خروجی کار داره نه ورودی!به بیرون کار داره نه درون!چه برسه به خیانت!

قانون کاری نداره که علت درونی دزدی چیه یا چمیدونم چی میشه که یکی کلاه یکی دیگه رو برمیداره!قانون همیشه دیر میرسه یا کلا وقتی میرسه که چیزی زده بیرون!انگار قانون خیلی خسته س!نمیره داخل!شاید خیلی تنگه یا سفت!چمیدونم!در هر صورت من که جرمی نکردم خداروشکر!


تازه اونم نمیتونه ازم شکایت کنه به جایی!مثلا بگه که دوست من یا پارتنرم یا اصلا همون زنم به من خیانت میکنه!قانون ازش مدرک میخواد!همه مدرکها هم تو کله ی منه!تو ذهن منه!


چرا از تجربه امروز ناراحت نیستم.ته دلم از خودم میترسم اما ناراحت نیستم.به خودم میگفتم وقتی ادمها خاطره های خوب گذشته شون رو مرور میکنن چه عیبی داره این خاطره ها مربوط به رابطه های گذشته شون باشه؟!ها؟!

تکرار خاطره های رابطه های گذشته مثل رفتن توی قصه هاست،رفتن به جاهایی که فقط مال خودت هست و نهایتا یه نفر دیگه!جاهایی که خیلی شخصی و دنجه!من که این جاها رو دوست دارم!


شاید جاهای خاص رو آدم نباید بره یا زیاد نباید بره یا شاید با گذر زندگی جاهای خاص میرن و میان و بیشتر و بیشتر میشن اما جاهای خاص از بین نمیرن!باور کن!جاهای خاص همیشه خاصن و خاص میمونن!تو کله آدم!تو ذهن آدم!دست هیچکس بهش نمیرسه!دست قانون که دیگه اصلا....

@banoo