2021-05-04 08:31:25
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ"اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ"
اصول سیاست در سیرهی امام علی(ع):
۱. صدقمحوری:
سیاست علی(ع) را از دوران جوانی تا لحظهی شهادت، صدق و صفا و درستگویی و درست گفتاری تشکیل میداد، و او لقب «صدیق اکبر» را از پیامبر(ص) دریافت کرده بود.
امام این اصل را از نخستین دوران حیات سیاسی خود تا لحظهی شهادت رعایت میکرد و گاهی به قیمت راستگویی، خلافت ظاهری را با مشکل روبهرو میساخت.
۲. قانونمحوری:
رجال آسمانی، قوانین الهی را بیپروا و بدون واهمه اجرا میکردند و هرگز عواطف انسانی یا پیوند خویشاوندی و منافع زودگذر مادی، آنان را تحت تأثیر قرار نمیداد.
امیرمؤمنان(ع) که شاگرد ممتاز مکتب پیامبر(ص) است، در طول زمامداری خود یک لحظه از قانونگرایی کنار نرفت. یکساننگری او به قانون، زبانزد همگان بود.
۳. انتقادپذیری:
امام در یکی از سخنان خود یادآور میشود که نباید زمامدارِ مسلمانان را فوق انتقاد انگاشت، بلکه باید در مواردی او را به خطایش آگاه ساخت.
مسلماً امام(ع) به حکم آیهی تطهیر، از هر لغزشی مصون و معصوم است ولی در عین حال در اینجا به خطاپذیری خود اشاره میکند. اکنون باید دید چگونه میتوان این دو را با هم جمع کرد.
خطاپذیری امام مربوط به وجود امکانی او است و هر ممکن بالذات خطاپذیر است.
ولی مانع از آن نیست که در پرتو عنایات الهی از هر لغزشی مصون باشد و اتفاقاً امام در سخن گذشته خود به این نکته اشارت دارد و آنگاه که خطاپذیری خود را یادآور میشود، یک حالت را استثنا میکند و آن اینکه: «الا أن یکفی الله من نفسی ماهو أملک به منی».
گذشته بر این، هدف امام(ع) از این سخن یک نوع فتح مجال برای مسلمانان در طول زمان است که افکار و اندیشههای خود را دربارهی سیاستهای زمامداران بازگو کنند تا عقدهی روحی پدید نیاید و مسلماً این نوع عقدهگشایی با یک رشته آثار سازنده همراه است.
و به تعبیر دیگر: این نوع پیامها جنبههای تعلیمی و تربیتی دارد.
آزادی واقعی همان است که امام(ع) در حکومت خود پدید آورد و از مردم خواست که دربارهی او انتقاد کنند.
۴. شایستهمحوری:
در سیاست امام(ع) مناصب در گروه شایستگیها بود و هیچ نوع رابطه بر ضابطه حکومت نمیکرد. او پیوسته میکوشید افراد نالایق را از کارهای کلیدی بردارد، و افراد ایمن و مخلص را روی کار بیاورد.
۵. مردمسالاری:
یکی از اصول سیاسی امام(ع) این است که به رضایت تودهها و نوع مردم، عنایت بیشتری مبذول مینمود و هرگاه حاکم، میان جلب دو رضایت قرار بگیرد (رضایت تودهها و به اصطلاح مردمسالاری و رضایت طبقهی معینی) حاکم باید در صدد جلب رضایت همگان باشد نه یک طبقهی خاص.
۶. انسانمحوری:
انسانمحوری یکی از اصول سیاسی امام(ع) است. در حالی که شرافت و فضیلت و نجات اخروی از نظر امام، از آنِ انسانی است که از آخرین شریعت پیروی کند، ولی در عین حال او برای جان و مال دیگر انسانها تحت شرایطی احترام قائل شده است و هرگز انسانها را به جرم مسلمان نبودن فاقد احترام نمیشمرد.
۷. تعهد به اصول اخلاقی در اوج قدرت:
یکی از اصول سیاستهای امام(ع) این بود که در اوج قدرت، ارزشهای اخلاقی را فراموش نمیکرد و هرچند حس انتقامگیری از دشمن، او را بر نادیده گرفتن این اصول وادار مینمود، ولی امام فردی نبود که تسلیم احساسات دور از منطق شود، ولو مالامال از خشم و غضب به دشمن باشد.
۸. احترام به آزادیهای معقول:
خوارج از طرفداران مسألهی «حکمیت» بودند و اصرار میورزیدند که نبرد متوقف شود تا از طرفین نفر انتخاب گردد و درباره امام و معاویه با توجه به اصول اسلام و قرآن قضاوت کنند. امام بهناچار بر این حکمیت تن داد، درحالی که میدانست که این حکمیت نتایج زیانباری خواهد داشت، ولی اصرار سپاه و رو در رویی آنان با امام او را تسلیم این اندیشه کرد و صلحنامهای تنظیم شد و طرفین امضا نمودند.
امام(ع) به این نوع آزادیها تن میداد و تا روزی که خوارج دست به جنایت و ناامنی نزده و به فکر براندازی نبودند حتی حقوق آنان را از بیتالمال قطع نکرد. ولی از لحظهای که ناامنی در کوفه و اطراف آن پدید آوردند و خون بیگناهان را ریختند، امام(ع) نبرد با آنان را فریضه دانست و زمین را از لوث وجود آنان پاک ساخت.
شهادت امیرالمومنین، امام علی(ع)، بر شیعیان و دوستداران ایشان تسلیت باد.
@basij_lp
206 views05:31