ملاصدرا و ربط ختم نبوت با تکامل تدریجی عقول بشر (اهل بصیرت و | کانال بازنگری
ملاصدرا و ربط ختم نبوت با تکامل تدریجی عقول بشر
(اهل بصیرت و عقول، کفایت از رسول برون)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۲/۱/۳۱
پیرو یادداشت چندی پیش با عنوانِ "رضا بابایی و راز ختم نبوت از دیدگاه مطهری و اقبال و ملاصدرا" اینک به شرح بیشتری از دیدگاه ملاصدرا میپردازیم. در این راستا ابتدا عبارت برگزیدهای از شرح وی بر حدیث ۲۱ اصول کافی را آورده آنگاه متن حدیث ۲۲ و شرح او بر آن را میآورم:
《حدیث بیست و یکم ... چون ثابت و محقق شد که نفوس انسانی از زمان پدرمان آدم (ع) تا هنگام برانگیختن رسول خاتم (ص) در حال لطیف و صافیشدن بوده، و در نیکپذیری و استعداد در مقام ترقی و بالارفتن است و بدین جهت بود که هرگاه رسولی از پی رسول دیگر میآمد معجزه پیغمبر پسین نسبت به پیغمبر پیشین، به معقول نزدیکتر از محسوس، و به روحانی بودن کمفاصلهتر از جسمانی بودن بوده است و بدین سبب بود که معجزه پیغمبر ما (ص) قرآن و کتاب بود که آن امری عقلی است ... و اگر بر امتهای پیشین نازل میشد به واسطه نداشتن استعداد درک آن، حجت بر آنان نبود؛ سپس از زمان برانگیخته شدن حضرت رسول تا آخر زمان استعدادات همینگونه در ترقی، و نفوس در لطیف و پاک شدن میباشند و لذا نیازی به آمدن رسولی دیگر که از جانب خداوند بر آنان حجت باشد ندارند بلکه حجت از جانب خداوند بر آنان، عقلی است که همان رسول داخلی میباشد ...
حدیث بیست و دوم. ... عبدالله بن سنان از حضرت صادق (ع) روایت میکند که آن حضرت فرمود: حجت خدا بر بندگان، پیغمبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است. شرح در شرح حدیث سابق دانستی که نفوس بشری از آغاز جهان تا زمان حضرت رسول (ص) در ترقی بودند و ادیان و شرایع هم به حسب ترقی آنان در تکامل، و پیغمبران نسبت به معجزاتشان در تفاضل بودند تا آنکه دینها به دین اسلام، یعنی کاملترین دینی که میتوان تصور نمود منتهی شد، خداوند میفرماید: [اکنون دینتان را برای شما به کمال آوردم و نعمت خویش بر شما تمام کردم و مسلمانی را دین شما انتخاب کردم. ۴ مائده] و رسالت و نبوت به برترین رسولان و افضل پیمبران پایان یافت و امتها به بهترین امتها که بر این مردم نمودار شدهاند و به نیکی وا میدارند و از بدی باز میدارند منتهی گشت و شرط امر و نهی علم به احکام الهی به واسطه دانستن آنچه در کتاب الهی و سنت پیغمبر او (ص) است میباشد، لذا دیگر نیازی به فرستادن پیغمبر و یا شریعت دیگری بعد از او نیست، و بدین جهت بود که پیغمبری فرستاده نشد و بعد از ختم انبیا پیغمبر دیگری نیز فرستاده نخواهد شد و همچنین بعد از شریعت او شریعت دیگری بدان دلایل که گفته آمد نخواهد آمد. و چون این را دانستی گوئیم: مراد از بیان امام از حجت که فرمود: حجت خدا بر بندگانش، عبارت از حجت ظاهریِ وارد از جانب خداست که به سبب نارسائی عقول از رسیدن به درجه اکتفا نسبت به آنچه که خداوند از عقل به آنان بخشیده است میباشد، پس آن جز پیغمبرِ فرستاده شده از جانب خداوند در ظاهر و همراه با معجزات و نشانههای روشن و آشکار نیست. و بیان امام که: و حجت بین بندگان و خداوند عقل است، آن همان حجت باطنی است، چون انبیا بر مردم فرستاده شدند و شرایع و کتابها تا آنجا که امکان داشت یعنی حجتهای خارجی از پیغمبر و کتاب و شریعت برایشان فرو فرستاده شد، بعد از آن بین مردم و خدا حجتی جز حجت باطنی که همان عقل صافی تابناک بیناست باقی نماند. خلاصه آنکه حجت دو حجت است: خارجی و داخلی؛ و مردم یا اهل بینش عقلیاند یا اهل حجاب؛ پس حجت بر غیر اهل بینش، خارجی است چون کور در راه رفتنش نیازمند به عصاکش خارجی دارد که او را در هر گام پیروی و تقلید نماید؛ و حجت بر اهل بینش که بهرمند از پیروی حجت خارجی میباشد بصیرت داخلی است پس آنان به واسطه نور بصیرتشان راه الهی را با عقول خود که از کانون نبوت اقتباس کردهاند و تابناک به انوار کتاب و سنت است میپیمایند لذا برای سلوک هر گام نیازی به هدایت کننده و حجت خارجی ندارند بلکه حجت خدا بر آنان بصیرت و نور عقل و هدایت آنان است》
(ترجمه شرح اصول کافی صدرالدین شیرازی، مترجم محمد خواجوی جلد ۱ ص ۵۷۴ تا ۵۷۷)
متن اصلی سخن ملاصدرا در شرح اصول کافی را در پُست پیشین آوردم: "اینجا".