2023-05-03 09:03:54
#س_س_هفت_نفره_تو_کلاس
#پارت107
#اقا_معلم منو به جلو هول دادو گفت:+دخترا...پایه‌ی #س‌ک‌س جدید ...
هر شش نفر از رو میز و صندلی کلاس بلند شدن و به سمتم اومدن ، با دیدن بدن #بر‌هنه‌ی دخترا سریع سر پایین انداختم که یکی از اونا دست زیر چانه‌ام گذاشت و سرم رو بلند کرد .
:+اینکه خیلی لاغره اقا معلم! نمیتونه هر #شش تای مارو #ار_ضا کنه!
مرد خندید:+به این جسم لاغرش نگاه نکنید!خیلی هاته توله سگ
پوزخندی زدم این مرد از کجا میدونست ! منی که همیشه زیر مردانگی #آقای_مدیر بودم ...منی که شده بودم #جنده مدیر مدرسه!
یکی دیگه از دخترا شلوارم رو پایین کشید ، چشمهام از تعجب باز شدن . جلوی پام زانو زد و #زبونش و لای چاک کسم فرو کرد
+بذار ببینم چقدر خیسه
#چوولم رو وارد دهانش کرد ، ناخوداگاه آه کشیدم و موهاش رو چنگ زدم . داشتم لذت میبردم که یکی دیگه لبهام رو بوسید..
+پس ما باهاش میخوابیم..ببینم تا کی میتونه ما رو ارضا کنه...
بدنم لرزید و اینبار خودم شروع کردم به #مالیدن سینه هام ....
#پارت_واقعی_رمان
https://t.me/+7yy_q_IKA_AzYjZk
https://t.me/+7yy_q_IKA_AzYjZk
#س_س_جلوی_بچه‌های_مدرسه #س_س_تو_کلاس_جلوی_معلم
281 views06:03
ب
