امروز ولی نعمت ما از نفس افتاد فریاد بسی کردم و فریادر | بـداهه سـرایی گـروه ادیـبـــانه
امروز ولی نعمت ما از نفس افتاد
فریاد بسی کردم و فریادرس افتاد
رفت و به وضو شست سروصورت و دستش
برگشت وکمی رفت و ز پایش سپس افتاد
آن دست که عمری همه جا حامی مان بود
شد سرد به یک لحظه و از دسترس افتاد
بی هیچ درنگی ز تنش روح جدا شد
آن لحظه که از شاخه عمر آن قفس افتاد
شد شعله ور آن گاه دل و آتش حرمان
در زندگی از نایره آن قبس افتاد
آن گاه که می رفت سبکبال غریوی
در هستی فریادکنانِ جرس افتاد
مهدی به غم و حسرت و اندوه به یاد آر
امروز ولی نعمت ما از نفس افتاد...
#مهدی_رستگاری
یازدهم خرداد ماه ۱۴۰۱