با تضمین فروید و روانکاوی، بالاخره به عصر تمدن رسیدیم. عصری ک | بهاندیشان
با تضمین فروید و روانکاوی، بالاخره به عصر تمدن رسیدیم. عصری که دیگر انسان به جای سنگ کلمه پرتاب کرد؛ شاید برای خشونت کمتر و امنیت بیشتر. اما گویی «ناخودآگاه» وحشیتر از آن است که اجازه دهد خشونت دربند کشیده شده و مهار شود. «زبان»، این مخلوق بشر، تازیانهاش جانکاه است و بیرمق میکند. همان کلمهای که میتواند رویه «والایش» در پیش گیرد و سکس و خشونت را از منظر هنر تبدیل به شعر و شمایل و موسیقی کند چه بسا سایکوتیکوار، بی هیچ پیرایشی هرآنچه در چنته دارد برملا کند تا پوست کلفت بشریت را ریش ریش کند. آری خشونت بیپردهترین گفتار آدمی است حتی اگر سری با سنگ نشکند و خونی نچکد. از همین منظر است که از کردار و گفتار مدعی نیابت لکان در کشورم تعجب نمیکنم. او خشونت را آنطور که فروید گفت نه واپسرانی میکند و نه والایش، بلکه فضای از تعریف گریزپذیزش (das ding)، او را چنین تعریف میکند؛ کسی که رسالتش، توهمِ به بند کشیده شدن و فرو کردنِ منحصر به فرد بودنش در چشم دیگران است. آری مدعی نیابت لکان بر این باور است که چیزی (das ding) در او وجود دارد که تنها با ظهور و بروز هر آنچه در او پیچیده شده، «هست» خواهد شد و او میرود تا هست خود را تماما هست کند حتی اگر برآیندش فقط خشونت بیپرده و صریح باشد.