نیمش آتش و نیمی اشک می زند زار، زنی بر گهوارهٔ خالی گُلم وای ... در اتاقی که در آن مردی هرگز عریان نکرده حسرتِ جانش را بر پینه های کهنه نِهالی گُلم وای گُلم در قلعهٔ ویران، به بیراههٔ ریگ رقصان در هُرمِ سراب به بی خیالی گُلم وای گُلم وای گُلم #احمد_شاملو @BeRasme_Yadegar 6 views16:07