2021-09-28 17:24:21
نصف شب میخواستم برم بیرون برای اینکه کسی شک نکنه یه کتاب زدم زیر بغلم گفتم من میرم کتابخونه، بابام گفت با اینکه الان کتابخونه بستهس کاری ندارم ولی مفاتیح مادر بزرگتو کجا میبری؟ گفتم بیسمی اللهو الوحمن الوحییییییییییم.
2021-09-28 10:47:20
چشم و هم چشمی تو فامیل ما اینجوریه که، عموم یه پسر اورد اسمشو گذاشت جواد، بعد یدونه جواد بابای من تولید کرد، باز بابای من یدونه مریم اضافه کرد و عموم تکرار کرد، سپس عموم یه بچه دیگه و اسمشو گذاشت سارا،
بابای من میخواست اسم داداشمو بزاره محمد سارا که با وساطت ریش سفیدا کنسل شد