Get Mystery Box with random crypto!

سخن از اخلاقی بودن و نبودن #ذبح_اسماعیل بی معناست - ۱ سالهاست | باورهای قدیم و اندیشه های نو

سخن از اخلاقی بودن و نبودن #ذبح_اسماعیل بی معناست - ۱

سالهاست که #مدعیان فلسفه های اخلاق و یا #شبهه گیرندگان مذاهب آسمانی بر بخش عظیمی از آموزه های ایمانی و یا عملی آنها تاخته و یا خرده گیرانه بر آنها چوب حراج زده اند .

متاسفانه این امر به آن دلیل است که هر کس #ظرف_اندیشگی خودرا بهترین دانسته و آن را در دست گرفته و آموزه ها و عقاید دیگران را در آن ریخته و هر مقدار آنها در آن ظرف قرار نگرفت با حمله ای شدید مواجه شده که خارج از نظام اخلاقی و یا عقلانی و یا علمی ای است که او بر حق می داند .

خوشبختانه در زمانه امروز ( #پست_مدرنیسم ) ، نوعی از فهم ( #هرمنوتیکی ) مطرح شده که تاکید خاصش فقط بر #متن و قواعد زبانی آن و نهایتا ظواهر شرایط تولید متن نیست ، بلکه به #حالات وجودی تولید کننده متن ، #مخاطب و شرایط زمینه ای آن و همچنین حالات وجودی #خواننده نیز توجه خاصی کرده و لذا بر هر متنی نه تنها برچسب نامربوط نمی زند ، بلکه آن را سندی برای فهم شرایط تاریخی متن بشمار آورده مورد دقت جدی قرار می دهد .

یکی از مواردی که در تاریخ انبیای ابراهیمی مورد توجه و بحثهای مناقشه ای جدی واقع شده ماجرای #ذبح_اسماعیل توسط ابراهیم بوده که بدلیل غیر اخلاقی دانستن کشتن انسان آنهم بدست پدر و برای قربانی کردن ، رسالت ابراهیم و خدایش را به چالش کشیده اند.

و البته بوده اند کسانی که سعی در #توجیه ماجرا و نهایتا دفاع از حقانیت ابراهیم و خدایش داشته اند .

#مفسران اسلامی در دهه های اخیر آنرا سمبلیک فرض کرده و بعنوان قربانی کردن #نفس انسانی یاد کرده که خداوند ابراهیم را آزمایش کرد که تا چه حد از تعلقاتش می تواند بگذرد.

و از بین #فیلسوفان معاصر نیز #کیرکگارد فیلسوف اگزیستانسیل دانمارکی در قرن 19 ، سعی در سطح بندی خاستگاه امور اخلاقی داشته و بالاترین آن را به #اخلاق_دینی که ناشی از #عشق الهی است نسبت داده که با معیارهای معمول اخلاق انسانی قابل ارزیابی نیست.

اما آنچه به نظر من می رسد ، گونه ای دیگر از نگاه به اموریست که در #نسبت بین انسان و خدا مطرح می شود .

در این نگاه ، #خداوند شخصیت انسانی نداشته که در حد اموری مشخص و محدود پایین آمده و انسانوار ولی در اعلی ترین درجه کمال تصمیم گرفته و یا امر و اجرا کند ، بلکه #هستی ، #تجلی کلی وجود و بروز و حضور خداوند بوده که #سرریز خالقیت و عالمیت و حکمت اوست و البته آنچه ما می بینیم و می فهمیم نه همه آن چیزی است که بروز و ظهور پیدا کزده بلکه آن مقداری است که از #عینکهای ذهنی ما انسانها در قالبهای فلسفی و علمی و شهودی عبور کرده و بر ما فرو ریخته شده است .

لذا باید توجه داشته باشیم که #نظامی که در عالم می بینیم و #قواعد و احکامی که در آن جستجو کرده و می یابیم همه و همه ناشی از #نطام_اندیشگی ما در #مفهوم کردن اتفاقات و رویدادها و پدیده های هستی و انسانی بوده است که بخشی به کشف #قوانین_فیزیکی و تجربی منجر شده و بخشی دیگر نیز به کشف و یا وضع #قوانین_متافیزیکی مستتر در نظام هستی و زیست انسانی سوق پیدا نموده است.

از آنجا که قوانین #متافیزیکی حاکم بر هستی ، #ملموس و قابل تجربه فیزیکی نیستند لذا کشف و #بیان آنها بغایت سخت و مناقشه برانگیز بوده و هست ، چرا که #متخصصان این عرصه را می توان #پیامبران ، #عارفان و #فلاسفه دانست که هر کدام از ناحیه ای به عالم نگریسته اند و از میان #تجربه های معنوی وجودی و یا #زیسته خود و یا از در کنار هم گذاشتن وقایع دورانهای مختلف ، قواعد و قوانینی را که در هستی ساری و جاری است یافته و برای دیگران آنهم به زبان فهم آنها بیان کرده اند.

در این بین #پیامبران ، #عالم را #منسوب به خداوند دیده و نظام آنرا مخلوق حکمت او دانسته و به همین دلیل هر #فهمی از آن را یا به خداوند نسبت داده و یا قانونی را از #زبان او بیان کرده اند .

بطور مثال وقتی که عالم را در یک #کنش و #واکنش دائمی بین انسان و اعمالش دیده اند در مقام بیان این داد و ستد نظام مند و #مدلسازی آن ، به #قانونی متوسل می شوند که گویی شبیه سازی انسانی رخ می دهد و آن این حکم است که : و مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین – آل عمران 54

و این دقیقا #شبیه_سازی نظام اخلاقی و عدالتی حاکم بر هستی به عالم انسانی است و از آنجا که انسان از نظر روانی بیشتر دوست دارد برای #پذیزنده تر کردن هر امری آنرا به بالاترین شخص هستی نسبت دهد از #زبان_خداوند بیان شده است و الا این سخن چیزی بیشتر از بیان نسبت عدالت محوری هستی با انسان نیست.

و اما ماجرای #ذبح_اسماعیل :

بنابر نظر #روانشناسان ....

#ادامه دارد :

https://t.me/beshnofekrkon/1631

محمد صالحی