Get Mystery Box with random crypto!

رسانه ورای موسیقی

لوگوی کانال تلگرام beyondthemusic — رسانه ورای موسیقی ر
لوگوی کانال تلگرام beyondthemusic — رسانه ورای موسیقی
آدرس کانال: @beyondthemusic
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.64K
توضیحات از کانال

درباره ی فلسفه•مطالعات فرهنگی•هنر
آغاز
۱۳۹۵٫۶٫۳۰
✔️یوسف محمدی
@Yuseff86
✔️حدیث ملاحسینی
☯️کانال موسیقی
@musicfriendsforever
🌐بصری
@Dissolvefilmstudio
🔴آیدی اینستاگرام
@beyondthemusicofficial
تبلیغات و همکاری✅

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2021-04-27 22:35:47 ما لقيت بلاصا نمشي نغمض فيها عينايا
ما لقيت صاحب و احد يعرف ما يرد علي
ما لقيت موجة تبحر ، تبحر بي لبعيد
ما لقيت كلام نقو لو ا نعبر به راني حاير
ما لقيت حاخة تفسر ، تفسر معنى إلي صاير
ما لقيت لحن يكسر ، يكسر حقد الإنسان
ما لقيت ناسي
ما لقيت أهلي
ما لقيت راحة
ما لقيت فرحة
ما لقيت طريقي ، ما لقيت ثنيتي
ما لقيت جمرة انجم نحرق بها احساسي
ما لقيت كلام نقولو ا نعبر به راني حاير
ما لقيت حاجة تفسر ، تفسر معنى إلي صاير
ما لقيت لحن يكسر ، يكسر حقد الإنسان
ما لقيت ناسي
ما لقيت أهلي
ما لقيت راحة
ما لقيت فرحة
ما لقيت طر يقي ، ما لقيت ثنيتي


رسانه ورای موسیقی
@Beyondthemusic
1.7K viewsedited  19:35
باز کردن / نظر دهید
2021-03-28 13:27:55 چهار نظریه برای جهان آینده

در صورت علاقمندی می توانید با ارسال این فایل برای دوستان خود به نشر آن کمک کنید

نظرات انتقادات و پیشنهادات خود را با ایدی @charkhvand با نویسنده در میان بگذارید

تاملات یک ذهن جستجوگر
@zehnejostejugar
2.6K views10:27
باز کردن / نظر دهید
2021-03-24 18:51:28
صدایت میزنم

ای اخگر گم شده در افق

با تو ام

با تو
ای دختر پنجه در افکنده با تنهایی

با تو

ای محبوسِ شرمِ رسوایی

مخفیانه برایم بگو

در سیطره ات

کدامین نقطه ی امید

رقصِ جوشانِ جاویدت را

تهییج می کند؟؟



شعر از:
کامران حمزه لو


شرح عکس:
مجسمه ی دختری در ساحل ناپدید خواهد شد
اثر:ALESSANDRA ROSSI

مکان مجسمه:
ساحل بوندی در نزدیکی سیدنی.

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
2.6K views15:51
باز کردن / نظر دهید
2021-03-21 18:45:50
این نتیجه غایی تفکر است. انسان موجود ساده ای است. انسان بودن یعنی سادگی، درجات متفاوتی از معنا وجود ندارد. انسان خود معنا می دهد، او است که هدف می گذارد. در واقع برای انسان ساده هدف غایی وجود ندارد. او لذت های آنی را می شناسد، لذت های غایی خاص موجودات دیگر است، شاید فرا انسانها، استشمام علف های یک باغ، در ابتدا چیز ساده ای ست، اما در پس خود ایمانی را به همراه دارد،بس پیچیده. این که انسان پیچیده می شود، پیامد است؛ پیامد زندگی در عصر قدرت و اقتدار گرایی، وگرنه پیچیدگی ای در کار نیست. بازی قدرت و مقاومت انسان را پیچیده می کند. انسان ساده بی نیاز است. سادگی بی نیاز است، در سوی دیگر پیچیدگی نیازمند و طماع. انسان پیچیده نیازمند است. فقیر است. در پس ذهنش تعینات وجود دارد. او را هیچ حیاتی نیست، حتا لذتی و حتا لبخندی، انسان پیچیده نتیجه ی دولت مدرن، مذهب دگردیس شده و سرمایه بادآورده، است. سادگی به غایت می تواند پیچیده باشد، این را تنها یک انسانِ ایستاده در نوک قله می فهمد.

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
2.5K views15:45
باز کردن / نظر دهید
2021-03-20 13:06:47 سال نو را به تمام مخاطبان کانال ورای موسیقی تبریک می گوییم.
1.7K views10:06
باز کردن / نظر دهید
2021-03-20 01:52:32
#فرهاد_مهراد
بوی عیدی
@homusic
1.7K views22:52
باز کردن / نظر دهید
2021-03-17 11:35:59 درباره ی یک اثر

علیرضا پیروزان

«دایره‌ی زندانی‌ها» اثر سال ۱۸۹۰ ون گوگ، که به یادبود یکی از آثار گوستاو دوره طراح و نقاش فرانسوی هم‌عصر او نقاشی شده است، محوطه‌ی یک زندان با دیوارهایی ستبر و حصارهایی محکم را نشان می‌دهد که گروهی از زندانی‌ها در وقت هواخوری خود درون حیاط کوچک زندان سرگرم تمرین روزانه هستند.
زندانی‌ها، به‌شکلی دایره‌وار و در فضایی کلاستروفوبیک در تنگنایی دلگیر و افسرده در حیاط زندانی با دیوارهای آجری نمور و قطوری احاطه شده‌اند که تنها چند پنجره‌ی قوس‌دار کوچک از درون زندان رو به حیاط دارند. مردهایی نیز که گوشه‌ی حیاط زندان ایستاده‌اند، درحقیقت کارآگاه‌هایی هستند که بنا به رسم معمول سرگرم تماشای سیمای زندانی‌ها هستند تا چهره‌ی آن‌ها را برای جرایم احتمالی آتی به‌خاطر بسپارند.
اثر متعلق به دورانی است که ون گوگ از فرط افسردگی و انزوای روانی در آسایشگاهی در سن رمی اقامت دارد و از همین بابت با کیفیت خلق چنین اثری و معانی نهفته در آن از مناسبت برخوردار است. همچنین، این نقاشی جلوه‌ی بارزی از نوعی اکسپرسیونیسم در تاریک‌ترین شکل آن و نیز در میان آثار این نقاش چیره‌دست هلندی سده‌ی نوزدهم است.
زندانی‌ها به دور یکدیگر می‌چرخند و راه فراری ندارند. آن‌ها در نهایت استیصال، درماندگی و نومیدی هستند و این از سیمای خسته و رنجور و نحوه‌ی قدم زدن آن‌ها پیداست. این هم نشانگر مخمصه‌ی روحی و ذهنی است که نقاش در آن گیر افتاده، و هم بازنمایی بدن‌هایی تحت نظارت و مراقبت مردانی که گوشه‌ی حیاط به تماشای آن‌ها ایستاده‌اند و ممکن است در گفتگو با هم از ضرورت وضع قوانینی شدیدتر برای مراقبه‌ی این بدن‌ها بگویند. فضای اثر به‌گونه‌ای است که بی‌درنگ «مراقبت و تنبیه» فوکو (۱۹۷۵) را به ذهن متبادر می‌کند. نمایش تعذیب، بدن محکومین، انضباط و خلق بدن‌های رام، هنر توزیعات از طریق ایجاد حصار، کنترل فعالیت، اصل جداسازی و به همین مناسبت تولد زندان. ایده‌ی فوکو، مسئله‌ی شکل‌گیری کالبد و ذهن در چارچوب نظام‌های مراقبتی است. وی توضیح می‌دهد که در شیوه‌های مراقبتی و کیفری پیشامدرن از روش‌های وحشیانه‌ی انواع شکنجه‌ها و آزار جسمانی محکومین استفاده می‌شد، اما به‌تدریج و از سده‌ی هجدهم مجازات‌های بدنی جای خود را به مجازات‌های ظریف روانی داد. از این تاریخ به بعد اشکال نوین مجازات، روان افراد را هدف سوژه‌ی قدرت و نظام‌های مراقبت در اپبستمه‌ی دوران مدرن قرار داد. زندان‌ها، مدارس و آسایشگاه‌های روانی بدل به نظام‌های کنترل فراگیر شدند که بدن فرد را به‌منزله‌ی ابژه‌ی مراقبت همیشگی قدرت شناسایی می‌کرد. فوکو، چنین شکلی از اعمال قدرت بر افراد را از طریق «میکروفیزیک قدرت» معرفی کرد.
نقاشی، چنان‌که گفته شد، متأثر و ملهم از سیاهقلم «حیاط تمرین زندان نیوگیت» اثر سال ۱۸۷۲ گوستاو دوره (اسلاید دوم) خلق شده است. دوره، یکی از هنرمندان مورد علاقه‌ی ون گوگ و یک نفر فعال صنعت چاپ در لندن بود که زندان بزرگ و معروف نیوگیت در قلب لندن را به‌شکلی دیکنزی تصویر کرد. گروه محکومین که در دایره‌ای محصور در میان دیوارهای بلند زندان گام برمی‌دارند منعکس‌کننده‌ی حصارهای روانی و وحشت روحی ون گوگ، و همچنین نمادی از پایان زندگی اوست. اما آیا این حقيقتاً شرح حال و روایت دردناک سرگذشتی از بسیاری انسان‌های دیگر که در بند ایام افتاده‌اند و راه گریزی نمی‌یابند، نیست؟! زندانی با دیوارهای بسیار بلند که انسان میان آن به دام افتاده است، بی‌وقفه می‌گردد و می‌گردد، اما راه نجاتی از این تنگنای سرنوشت، از این جبر سیاه تاریخ نمی‌یابد.
اما آیا حقيقتاً هیچ راه گریزی برای زندانی‌های اسیر در حرکتی دوار مقدر نیست؟ برخی جزئیات اثر نشانی‌های دیگری را به ذهن تماشاگر متذکر می‌شوند. یکی از مردان زندانی، آن‌که پیشتر از سایرین و در مرکز صحنه ایستاده است و برخلاف سایرین کلاه به سر ندارد، توجه ما را به امکان مقاومت، امکان درهم شکستن بندها جلب می‌کند. او با چهره‌ای خسته اما عاصی، سر خود را به‌زحمت افراشته کرده، پای چپ خود را از دایره بیرون نهاده و از چهره‌ی درهم او پیداست که قصد گسستن از آن زندان را دارد. این مرد، به‌طور همزمان می‌تواند بازتابی از خواست و اراده‌ی خود نقاش باشد.
دو پروانه‌ای که به رنگ سفید در گوشه‌ی سمت چپ بالای دیوار نقش بسته‌اند این معنا را تکمیل می‌کنند.
شاید ون گوگ قصد داشت با کشیدن این نقاشی به‌گونه‌ای آزادی و رهایی از وضعیتی که خود بدان گرفتار آمده بود، دست یابد. چنین خواستی البته هیچگاه محقق نشد و او تنها چند ماه بعد با شلیک به خود به زندگی‌اش خاتمه داد. این اثر یکی از چند اثری بود که در مراسم تدفین ون گوگ، اطراف تابوت او گذاشته شد و پیش از آغاز تشییع‌جنازه به نمایش درآمد؛ آخرین شاهکار نقاش، در نمایشگاهی با حضور خود هنرمند در تابوت.

@alireza_piroozan

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
2.0K views08:35
باز کردن / نظر دهید
2021-03-17 11:35:50
ورای موسیقی
@Beyondthemusic
1.3K views08:35
باز کردن / نظر دهید
2021-03-13 14:51:44
این فیلم بسیار زیبا علامت جهانی نجات و کمک رابه خوبی به تصویر می‌کشد. با دیدن این علامت ها حتما واکنش درست رانشان دهید.

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
2.0K views11:51
باز کردن / نظر دهید
2021-03-11 21:37:06
پیشنهاد دیدن

#میشل_فوکو در گفتگو با #آلن_بدیو پیرامون #روانکاوی و #روانشناسی

این ویدیو زیرنویس فارسی دارد.....

ورای موسیقی
@Beyondthemusic
3.4K views18:37
باز کردن / نظر دهید