Get Mystery Box with random crypto!

تفکر مستقل یا یکی به نعل، یکی به میخ؟ بخشی از ناراضیان از وضع | بیژن عبدالکریمی

تفکر مستقل یا یکی به نعل، یکی به میخ؟

بخشی از ناراضیان از وضع موجود، نگاه و برداشتشان از مسائل مختلف فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نه در قالب «گفتمانی معنا بخش» بلکه در ضدیت با گفتمان حاکم (پادگفتمان حاکم) تعریف و معنا می نمایند.
حاملان این نوع نگاه هر جناح سیاسی، تحلیلگر یا فردی که سخن، بیان یا رفتاری که کوچکترین شباهتی به گفتمان حاکم داشته باشد را با واکنشی تند و با بدترین ادبیات محکوم می کنند. به عنوان مثال کافیست برای این طیف از مظلومیت مردم غزه و فاشیستی بودن نظام حاکم بر اسرائیل سخن گفت تا بلافاصله و به آنی با بدترین توهین ها به کاسه لیسی متهم شد. کافیست از ابتذال فرهنگی که در جریان است، سخنی گفت تا به دفاع از دگماتیسم و تحجر متهم شد. کافیست کوچکترین نقدی به رویکرد شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و اپوزسیون خشونت طلب داشت داشت تا با بدترین تهدیدها و انگها مواجه شد.

بدنه این طیف عموما حامل هیچ اندیشه و گفتمانی نیست و فلسفه وجودی خود را صرفا در تقابل با گفتمان حکومت تعریف می کند. در نگاه آنها اگر حکومت می گوید «آمریکا بد است» پس آمریکا بهشت روی زمین است. اگر حکومت می گوید، فلسطین مظلوم است، پس فلسطین ظالم و اسرائیل مظلوم است. اگر حکومت می گوید با شرق باید روابط خود را گسترش داد، پس چین و روسیه هیولای هفت سر است و می خواهد ما را ببلعد و خانه هایمان را اشغال کند. اگر تلویزیون می گوید جرج فلوید مظلوم است پس او بازیگر پورن و دزدی پلید است. اگر حکومت می گوید ازدواج خوب است، پس ازدواج زنجیری اهریمنی است. اگر حکومت می گوید مشروب ممنوع است، پس الکل بهترین نوشیدنی دنیاست. اگر حکومت می گوید آرایش ظاهر خوب نیست، پس هر چه گیرمان می آید باید به سر و صورت مالید. اگر حکومت از بن سلمان انتقاد می کند، پس بن سلمان مصلحی در حد مارتین لوتر است. اگر حکومت برای کم کردن شر و تهدید با طالبان مذاکره کرده، پس پدرخوانده طالبان است و..

برای اغلب حاملان این جریان فکری که بیشترین آگاهی خود را از چند کانال تلگرامی و شبکه ماهواره ای دریافت می کند، پی بردن به این مسئله که هم می توان منتقد فیلم های کاریکاتوری مانند «لِرد» بود و هم «به وقت شام» و «اخراجی ها» و «ماجرای نیمروز» را جدی نگرفت و هم از این سینمای لوده پروری که «مطرب» و «جلف بد» می سازد انتقاد کرد، بسیار دشوار است..
برای حاملان این تفکر که برای برجام (که هیچ از آن نمی دانست) و در خیابان برایش رقص و پایکوبی گرفته بود و قرارداد احتمالی با چین (که باز هم هیچ از آن نمی دانست و برایش عزا گرفته و فریاد وامصیبتایش بلند شده است) نه واقعیت روابط بین الملل مهم است و نه شناختی از آن دارد، بلکه صرفا دوری و نزدیکی کشور طرف مذاکره به گفتمان حاکم است که نگاه او را تعریف می نماید.

این طیف حامل هیچ تفکر مستقلی نیست و موجودیت خود را صرفا در تقابل و ضدیت با گفتمان حاکم می بیند‌ و خط پر رنگی میان «خودی» و «غیرخودی» دارد و در مواجهه با کسی که خود صاحب گفتمان مستقل است، دچار بحران شده و او را به «یکی به نعل و یکی به میخ» زدن و امثالهم متهم می کند.

حاملان چنین تفکری که از دگماتیسم و جمودیتی شبیه جمودیت محافظه کاران تغذیه می کنند، دستپخت گفتمان حاکم و روزنامه هایی مانند کیهان و صداوسیمایی هستند که طی چند دهه چنان یک طرفه به قاضی رفته و چنان به جای مخاطب فکر کرده و اندیشده و عمل کرده اند که جامعه خواه ناخواه به هر کسی که سخن مخالف سخن و نظر آنها بر زبان آورد، پناه می برد.

باید به خاطر داشت فارغ از این دوگانه «گفتمان حاکم» و «ضد گفتمان حاکم» انسانهایی هم هستند که می توانند خود در امور مختلف اندیشیده و گفتمان و تفکر مستقل خود را داشته باشند.. گفتمانی که در آن هم به شهدا احترام بگذارند، هم از حقوق مردم فلسطین دفاع کنند، هم مدافع حقوق ایران باشند، هم منتقد صداوسیما و مجلس به اصطلاح انقلابی باشند، هم از فرهنگ و هنر مبتذل دولتی انتقاد کنند و هم از اپوزسیون ویرانی طلب تبری بجویند.

فرهاد قنبری