Get Mystery Box with random crypto!

آن روی سکه؛ نگاهی به شخصیت میگور تارگرین. پارت چهارم در میان | BlackFyre | House of The Dragon

آن روی سکه؛ نگاهی به شخصیت میگور تارگرین. پارت چهارم

در میان نام شورشیان اثری از میگور که به گمان بسیاری وارث مناسب تری برای پدرش بود، دیده نمیشد.
او که پاسخ سالها بی توجهی ایگان را با سرسپردگی و وفاداری کامل و در آخر مدیحه ی در وصف شاه فقید داده بود، حق ارشدیت برادر را نیز محترم میشمرد و همانگونه که در دراگون استون پیش روی اینیس زانو زده بود، تحت هیچ شرایطی قصد به چالش کشیدن پادشاهی وی را نداشت.
هنگامی که شاه در حال عزیمت به الدتاون بوده و در مسیر از لردهایش بازدید میکرد، شاهزاده به امری مهمتر اشتغال داشت؛ لحظه ی موعود هرچند دیر نهایتا فرا رسید و میگور از خاندان تارگرین میتوانست تنها اژدهایی که برازنده ی وی بود را بدون هیچ مانعی اختیار کند. میگویند پیوند عاطفی اژدها و سوار خیلی زود شکل میگیرد و روحیات آنها بر یکدیگر تاثیر میگذارد اما در مورد میگور و بالریون اینگونه نبود...
آندو یک روح در دو بدن بودند، گویی بالریون زاده شده بود تا روزی به میگور سواری دهد و میگور بر جهان پای نهاده تا سوار بالریون باشد.
به هر روی سالها انتظار چنین به پایان رسید و پیوند میان دو اژدها نهایتا برقرار گشت؛ اولی بزرگترین اژدهای جهان و دومی اژدهایی در جلد انسان.
در همین حین شورش ها یکی در پی دیگری آمدند و شخصیت ضعیف اینیس را بر همگان نمایان ساختند؛ در حالی که شاه دودل و مردد بود که چگونه میبایست به مقابله با آنها بپردازد، این پرچمدارانش بودند که عده ای سرخود و عده ای هماهنگ با ملکه ی بیوه به مقابله با شورشیان پرداختند.
آری ملکه ی بیوه، او که پسرش را برای جانشینی ارجح میدانست اما اکنون زمان فکر کردن به چنین موارد پیش پا افتاده ای نبود. رویای برادرش چیزی نبود که از او پنهان مانده باشد و او میدانست که سلطه ی اژدهایان، حتی توسط اینیس میبایست پایدار بماند.
خود میگور نیز مانند همیشه پیشتاز بود؛ با بالا گرفتن کار شاه دروغین در ویل که حال با اعدام برادرش جایگاه خود را بیش از پیش تثبیت کرده بود، شاهزاده سوار بر وحشت‌سیاه به سوی ایری پرواز کرد.
تنها نمایان شدن بالریون بر فراز ایری کافی بود تا سربازخانه ی دژ، شاه دروغین را دستگیر کرده و او را به لرد آلارد رویس که با سربازانش پشت دروازه ی ماه مستقر بود، تحویل دهند.
پیروان او نیز شمشیرهایشان را بر زمین نهادند، آتش اژدها هرگز چیزی نبود که مردان عاقل بخواهند با آن مواجه شوند اما تسلیم شدن تنها آنان را از آتش رهانید و نه مرگ.
میگور مدعی بود خائنان تنها لایق طناب هستند و اینچنین حتی والامرتبه ترین آنها را از مرگ با شمشیر محروم ساخت.
شوالیه ها یکی پس از دیگری برهنه گشته، از دیوارهای ایری آویخته شدند تا مرگ را با تمام وجود حس کنند.
یکی از عموزاده های دو برادر مرده به نام هوبرت رویس به عنوان وارث ایری برگزیده شد و میگور اینچنین سلطه ی برادرش بر ویل را یکبار دیگر برقرار ساخت.
دیگر لردهای او به همین ترتیب و بدون حضور مستقیم شاه، سایر شورشیان را به سزای اعمالشان رساندند.
شاه در واکنش برنار برون، قاتل هرن سرخ را به مقام شوالیه ارتقا داد و داووس براثیون، سمول تارلی، هارمون دنداریون، الین کارون، آلارد رویس و گورن گریجوی که دیگر شورش ها را فرونشانده بودند، با طلا و عناوین مفتخر کرد.
اما او قول دیگری نیز داده بود و حال زمان آن رسیده بود که به آن وفا کند.
"ما باهم بر این قلمرو حکمرانی خواهیم کرد؛ من و تو"
اینها کلماتی بودند که او حین تاجگذاری در دراگون‌استون بر زبان آورده بود و اکنون میتوانست بدان جامه ی عمل بپوشاند چرا که دست شاه لرد آلین استوک‌ورث به تازگی توسط هرن سرخ کشته شده و جایگاه او خالی مانده بود.
پس شاه حین بازگشت میگور از ویل، شخصا به استقبال او رفته، در میان هلهله ی جمعیت وی را در آغوش گرفت و به عنوان دست جدید منصوب کرد.
اکنون شورش ها به پایان رسیده و مملکت در امنیت کامل بود، پسران اژدها دوشادوش یکدیگر به عنوان شاه و دست در راس امور جای داشتند و در چنین شرایطی تولد دو اژدها در دراگون‌استون توسط همگان به فال نیک گرفته شد.
دو سالی که از پی آمد در چنان آرامشی سپری شد که حتی تفاوت های دو برادر نیز نمیتوانست صمیمیت آنها را برهم زند؛ اینیس در جایگاه شاه در مملکتی که سراسر صلح بود فرمانروایی میکرد و میگور همچون مکمل وی، ضعف هایش را میپوشاند.
فرزندان فاتح حال بیش از همیشه به یکدیگر نزدیک بودند اما در لحظه ای که کسی گمان نمیکرد، یک تراژدی سرنوشت آنان و هفت پادشاهی را یکجا رقم زد.

ادامه دارد...
#Article | image
For More: @Black_Fyre