رقابت در مغز میتواند عیبی نیز داشته باشد. هر گاه تعادل فعالی | 📚 کتابخوانی 📚
رقابت در مغز میتواند عیبی نیز داشته باشد.
هر گاه تعادل فعالیت حواس مختلف به هم بخورد، ممکن است یک حس جای حس دیگر را بگیرد و این کار میتواند خیلی هم سریع انجام شود، بازتوزیع منابع در مواقعی که یک اندام حرکتی یا یک حس به طور دائمی قطع شده یا از دست رفته است بهترین فایده را دارد، ولی در سایر مواقع لازم است که با اشغال سریع قلمرو، فعالانه مبارزه شود.
براساس همین موضوع است که من و یکی از دانشجویان سابقم به نام دان وان نظریهی جدیدی را برای اتفاقاتی که در تاریکی شب در مغز می افتد، ارائه کردیم.
یکی از معماهای حل نشدهی علوم اعصاب این است که چرا مغز رؤیا میبیند؟ دلیل این توهمات عجیب شبانه چیست؟ آیا اینها معنایی دارد؟ یا اینکه صرفاً نوعی فعالیت عصبی تصادفی در جست و جوی داستانی منسجم است؟ و اصلاً چرا رؤیاها این قدر منظرهی بصری پرمایهای دارد که هر شب قشر پس سری را به فعالیت و غلیان در میآورد؟
خواب دیدن چه ارتباطی با چرخش زمین دارد؟
این مسئله را در نظر بگیرید: در رقابت همیشگی و بیرحمانه ای که برای فضای مغز در جریان است، دستگاه بینایی با مشکل خاصی روبه رو است.
به خاطر چرخش زمین، در هر چرخه به طور متوسط به مدت دوازده ساعت به خاموشی فرو میرود. (این مطلب برای ۹۹/۹۹۹۹ درصد تاریخ تکاملی گونهی ما صادق است، نه دورانهای اخیر که از نعمت برق برخوردار هستیم.) دیدیم که محرومیت حسی سبب میشود که مناطق مجاور، ناحیه را اشغال کنند. بنابراین، دستگاه بینایی چگونه با این محرومیت غیر منصفانه مواجه میشود؟ کاری که میکند، این است که قشر پس سری را در طول شب فعال نگه میدارد نظر ما این است که هدف از رؤیا دیدن آن است که مانع از اشغال شدن قشر بینایی از سوی نواحی مجاور شود. چرا که چرخش زمین تأثیری بر توانایی شما برای لمس کردن، شنیدن، چشیدن، یا بوییدن ندارد؛ فقط بینایی شما در تاریکی دچار مشکل میشود. در نتیجه، قشر بینایی هر شب در معرض خطر اشغال شدن از سوی حسهای دیگر است و با توجه به سرعت تغییراتی که ممکن است در قلمرو اتفاق بیفتد (همان طور که دیدید، در یک مطالعه عرض چهل تا شصت دقیقه مشاهده شد)، این تهدید واقعاً قابل توجه است.
رؤیا وسیلهای است که قشر بینایی از طریق آن مانع از اشغال خود میشود.
خرید کتاب مغز پویا
کتاب : #مغز_پویا | نویسنده : #دیوید_ایگلمن | ترجمه : #قاسم_کیانی_مقدم | صفحهٔ 56 و 57 | انتشارات مازیار