شیخ احمد احسایی و ریاضت ها شيخ احمد احسايي، در بسياري از مو | 🏴بُت شِناسی🏴
شیخ احمد احساییو ریاضت ها
شيخ احمد احسايي، در بسياري از موارد، در تأليفات خود، مخصوصا شرح زيارت جامعه ي كبيره ميگويد: «از امام صادق عليه السلام شنيدم» و در برخي از موارد ميگويد: «شفاها از او شنيدم». مراد او، از اين عبارات، اين نيست كه در عالم بيداري از ائمه علیهم السلام شنيده است، بلكه مرادش، چيزي است كه در رساله ي جداگانه اي نوشته است. او ميگويد، در آغاز كار، به رياضت مشغول بودم. شبي، در عالم خواب ديدم كه دوازده امام، در يك جا جمع بودند. من به دامان حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام متوسل شدم و عرض كردم: «مرا چيزي تعليم كنيد تا هر وقت كه مشكلي روي داد، خواستم يكي از شما را در خواب ببينم، تا آن مشكل را پرسش كنيم، بتوانم. » آن جناب، اشعاري فرمود كه بخوان. بيدار شدم. بعضي از اشعار را فراموش كردم. بار ديگر به خواب رفتم. باز همان مجمع و امامان را در خواب ديدم و آن ابيات را مداومت و مواظبت كردم تا اين كه از تأييدات ايزدي و الهام رباني دانستم، مراد آن حضرت، مداومت در قرائت الفاظ آن اشعار نيست، بلكه بايد به مضمون آن متصف شد. پس كوشش خود را به كار بردم وهمت گماشتم و خود را به معاني آن متخلق و معتقد ساختم. هر زماني كه يكي از امامان را قصد ميكردم، در عالم رؤيا، به ديدار او مشرف ميگشتم و حل مشكلات مسايل را از ايشان ميكردم. تا آن كه مرا به ديار ايران گذر افتاد و با شاهنشاه قاجار و حاكمان، آميزش شد. اعتباري يافتم. خوراك ايشان را خوردم پس از آن، حالت نخستين از من رفت. اكنون، كم تر، ائمه عليهم السلام را در خواب ميبينم. به راستي آيا با اين ادعا، ميتوان سخن از عقايد گوناگون به ميان آورد و جعل اصطلاح كرد! احسايي، بر آن است كه تمسك اش به اهل بيت عليهم السلام در دريافت حقايق، سبب شده است كه در برخي مسايل، با بسياري از حكما و متكلمان، مخالفت كند. وي، در عين احاطه بر آراي حكما، مباني فلسفي را تا آن جا پذيرفته است كه از ديد او با باطن تعاليم شريعت، در تعارض نباشد. در نتيجه، اصطلاحاتي هم كه به كار برده است، در مواردي، با آن چه از اين اصطلاحات در حكمت رايج فهميده ميشود، تفاوت دارد. شايد از همين رو باشد كه برخي گمان كرده اند، آن چه در نظر عده اي، احسايي را بنيانگذار مكتبي بيرون از جريان مقبول اماميه نمايانده است. ميتواند ناشي از دو عامل باشد، يكي، آسان فهم نبودن پاره اي از آراء، و ديگر، تندرويهايي از هر دو جانب مخالف و موافق او كه گاه با شناخت لازم نيز همراه نبوده است. اين تعليل، سبب نمي شود كه هر عقيده ي خلاف واقع و ناموزون وي، مورد اعتراض قرار نگيرد و احيانا، آن دسته از عالمان بزرگ كه به نقد و بررسي افكار وي پرداخته اند، به تندروي يا عدم فهم درست اصطلاحات به كار گرفته از سوي احسايي، متهم گردند. همان طور كه پيش از اين يادآور شديم، نظريه ي «تفويض» و طرح «جايگاه امام در آفرينش» نكته اي نيست كه فهم آن آسان نباشد، بلكه موضوعي است كه پيش از وي، رواج داشت و از سوي پيشوايان معصوم عليهم السلام مورد مذمت قرار گرفته است. علاوه بر آن، برخي از مدافعان احسايي، ضمن اعتراف به وجود متشابهات، در كلام احسايي، و توصيه به ديگران نسبت به اخذ محكمات كلمات وي، اظهار داشته است: ما نمي گوييم حتما كلام متشابه شيخ احسايي و يا ديگران را تأويل صحيح كنند. اگر چه وظيفه ي هر مسلمان، اين است كه گفته ي متشابه مسلمانان را تا هفتاد مرتبه تا آن جا كه ميتواند، توجيه كند و به محملهاي صحيح حمل كند، ولي لااقل، آن متشابه را به محكمات كلام خود او برگردانند. راستي، اگر سخنان هر نويسنده اي، تا هفتاد مرتبه توجيه گردد. هيچ مخالف و معاندي تمييز داده خواهد شد؟! با تذكاري كه گذشت، به پاره اي ديگر از آراي احسايي اشاره ميشود.
شیخیه بستر پیدایش بابیت و بهاییت صفحه۲۱ شيخي گري، بابي گري، ص ۱۶. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج ۶، ص ۶۶۴.