کرامت تراشی ها برای احسایی شیخ احمد و فرزندانش در شرح زندگا | 🏴بُت شِناسی🏴
کرامت تراشی ها برای احسایی
شیخ احمد و فرزندانش در شرح زندگانی وی مبالغههای فراوان کرده اند، دایر بر اینکه در ۵ سالگی چقدر اهل تفکّر و تدبّر بوده، اهالی روستا اهل لهو و لعب بودند و وسائل لهو را در خانههای خود میآویختند و به آن افتخار میکردند، جلساتی تشکیل داده، از طبل، مزمار، طنبور، تار، رباب، عود و انواع سرودها هیچ کدام را فروگذار نبودند، این طفل معصوم در گوشه ای نشسته، همه اش به عالم بالا میاندیشید، چون تنها میشد خلوت گزیده به حال خویش میگریست.
الحاشیه : ما نمی دانیم دُم خروس را باور کنیم یا سوگندهای مزوّرانه ی شیخ را؟! اگر او اهل ملاهی نبود، چرا در مجلس لهو شرکت میکرد، و اگر اهل لهو نبود، چگونه موسیقی را با موازین ستّه اش آموخته بود؟!
شیخ میگوید: من هنوز طفل بودم پسر عمویم که به اعمال جهّال مبتلا بود، نزد من آمد و گفت: پسر عمو! اشعاری سرودهام که میخواهم از تو یاری بجویم، پس اوراقی درآورد که در آنها ابیاتی منسوب به شیخ علی بن حماد بحرینی در مدح ائمه ی اطهار علیهم السلام بود و گفت: کسی که نحو نمی داند نمی تواند شعر بسراید. و لذا تصمیم گرفتم که تحصیل نحو کنم. پس عوامل جرجانی و شرح اجرومیه را تهیّه کرده مشغول تحصیل میشود.
الحاشیه : پسر عمو چقدر جاهل بوده که از طفل مکتب نرفته برای سرودن شعر یاری میطلبید؟!
شهید ثالث و دفاع جانانه او از حریم تشیع در مواجهه با فرقه های شیخیه و بابیه - صفحه ۱۰۵ به نقل از زندگی نامه شیخ احمد به قلم خود و پسرش عبداللّه و ۱. زندگی شیخ، ص ۷