Get Mystery Box with random crypto!

زندگی رو درون خود میکُشم و اینبار توی ذهنم یه مرگ میڪِشم، از ف | Vortex

زندگی رو درون خود میکُشم و اینبار توی ذهنم یه مرگ میڪِشم، از فرط درد عمق درون خود پوچ میشم و به نیستی میرسم، حالا که نت گنگ و لال روزگارم سمفونی نمیشه واسه وزن شعر ساز بزنم تا به کدوم موسیقی برسم؟ دیدگانم جز نور تاریک خورشید زمین هیچی نمیبینن پس چشمام واسه چی باز بشن وقتی جز اخته‌ی ذهنی هیچی نمیبینن، سرسره این زندگی سراسر سراشیبیه و اوج نداره، یه اقیانوس مرده و بی تفاوت که یه موج هم نداره، یه زندگی مملو شده از دم که بازدمی توش نیست، یه پرنده بزرگ توی قفس که از پرواز هیچ سهمی نداره، این نفس روزی گرم بود و حالا کم کم بند میاد و سرد میشه، این کِرم توی پیله پروانه میشد اگه از اطرافش هیچی نمیفهمید؛ اما حالا اگه پروانه هم بشه نور پر شور شمع چشمش رو نمیگیره ؛ آره من میون معتقدان امید به زندگی یه پوچگرای بی دینم.

@bullshitnevis