2022-08-04 21:37:33
ما، مشروطیت، و توازن نهادها
بشر برای حیات انسانی خود نیازمند جامعه است، و برای ادارهی جامعه نیازمند نهادهای اجتماعی. پنج نهاد اجتماعی اصلی آموزش، اقتصاد، حاکمیت، خانواده، و دین هستند. انسانها برای بهرهمند شدن از مزایای حیات اجتماعی قدرت فردی را به این نهادها و جامعه تفویض میکنند و این پنج نهاد مدام یکدیگر و جامعه را پس میزنند تا قدرت و سپس اقتدار بیشتری به دست بیاورند.
اگر عیسا بر رباخواران میآشوبد، آنان را دشنام میدهد و با لگد بساط آنان را به هم میریزد، این جنگ نهاد دین با نهاد اقتصاد است.
اگر در رنسانس تاجران و دانشمندان و بعد حاکمان بر کلیسا میشورند، این جنگ نهادهای اقتصاد، آموزش، و حاکمیت است با نهاد دین.
در شوروی و چین جنگ حاکمیت با خانواده را دیدید. و جاهای دیگر جنگهای دیگر را.
از رایجترین شکلهای لشکرکشی برای این جنگهای نهادی، سربازگیری بعضی نهادها علیه بعضی دیگر از میان جامعه است. چنین است که جامعهی مدنی پدید میآید که در واقع آن گروه از خردهنهادهایی است که میخواهند استقلال خود را از حاکمیت و اقتصاد حفظ کنند.
مشروطیت در ایران جنگی است میان اتحاد استراتژیک نهادهای دین، تجارت، و آموزش با سربازگیری از جامعه، و در برابر حاکمیت.
جنگی که بر روی کاغذ به پایان رسید، اما با حاکمیت رضا پهلوی و فرزندش دوباره از نو آغاز شد. و البته که خواستههای مشروطه هنوز هم تامین نشدهاند و اگر از من میپرسید در هیچ زمان و مکانی تامین نخواهند شد، به همان دلیل که اومبرتو اکو در «زبان، نیرو، قدرت» توضیح میدهد؛ یعنی آنچه من دفاع هوشمندانه و منعطف قدرت و نهادها از خود مینامم ما را همواره در حسرت نگاه خواهد داشت.
اما، همیشه میتوان و باید برای بهبود وضع تلاش کرد.
(به مناسبت ۱۱۶مین سالگرد امضای فرمان مشروطیت)
631 viewsedited 18:37