Get Mystery Box with random crypto!

میلادا .در سال 1948 کمونیست‌ها با رهبری کلمنت گوتوالد در چ | لیبراسیون/لیبرالیسم

میلادا


.در سال 1948 کمونیست‌ها با رهبری کلمنت گوتوالد در چکسلواکی به قدرت رسیدند و بر اساس شیوه‌های استالینی (خشونت، بی‌رحمی و حذف صداهای مخالف) گام برداشتند. در دوره کمونیستی، برای یک‌صدا جلوه‌دادن جامعه برخی از شخصیت‌های سیاسی همچون رودلف اسلانسکی، ولادیمیر کلمنتیس و... اعدام شدند و پاسخ حکومت به افراد و صداهای مخالف با رفتارهایی وحشیانه آمیخت. حذف فیزیکی افراد مخالف نیز تنها کاری نبود که انجام می‌گرفت بلکه با حذف عکس‌ها و تصویرهای مخالفان و اعدام‌شده‌ها، به گونه‌ای در جهت خاطره‌زدایی هم تلاش‌ می‌کردند. تلاش‌هایی بیهوده از سوی خودکامه‌ها و دیکتاتورها که هر بار مردم چکسلواکی برای آزادی و عدالت به حرکت درآمدند (چه در سال 1968 و چه در سال 1989) نقش بر آب شد. هنگامی که دوره کوتاه اما باشکوهِ بهار پراگ با رهبری الکساندر دوبچک آغاز شد، و اراده محکمی برای برچیدن وضعیتی جهنمی و پیوستن به جهان آزاد (استقرار آزادی، عدالت، دموکراسی و حقوق بشر) شکل گرفت، یکی از مهمترین برنامه‌های دوبچک، اعاده حیثیت از قربانیان سرکوب‌های کمونیستی بود. دوبچک این را با همه قلب خود می‌خواست ولی هجوم ارتش شوروی و ارتش‌های کمونیستی هم‌سو با آن، به بهار پراگ پایان داد و باز حکومت وحشت برقرار شد. سرانجام در سال 1989 که ملت چکسلواکی با رهبری واسلاو هاول در مبارزه‌ای شرافتمندانه و بدون خشونت، به حکومت کمونیست‌ها پایان دادند، آرزوهای مردم چکسلواکی در سال 1968 برآورده شد.

. در سال 2017 فیلمی با نام Miladaبر اساس زندگی میلادا هوراکووا (Milada Horakova) ساخته شده که ما را با زنی شجاع در تاریخ چکسلواکی آشنا می‌کند. میلادا در دو دوره پرفلاکت، یعنی دوره سلطه نازی‌ها و سلطه کمونیست‌ها در کشورش، باورهای خود (آزادی، عدالت، حقوق بشر و شفقت) را لحظه‌ای از یاد نمی‌برد و بر ضد روش‌ها و نگرش‎‌های هیتلری و استالینی ایستادگی می‌کند. در سال 1940 به خاطر همکاری با نهضت مقاومت، نازی‌ها او را دستگیر و محاکمه کرده و به زندان می‌اندازند. با پایان جنگ جهانی دوم از زندان رها شده و فعالیت‌های سیاسی خود را پی می‌گیرد. هنگامی که کمونیست‌ها قدرت را در چکسلواکی در دست می‌گیرند، فضای کار سیاسی برای او تنگ و تار می‌شود و با وجودی که ماندن در کشور برای‌اش خطر و گرفتاری در پی داشته، کشورش را ترک نمی‌کند و سرانجام به اتهام توطئه بر ضد رژیم کمونیستی بازداشت و زندانی می‌شود. او در دادگاه شجاعانه سخن می‌گوید، باورهای انسانی‌ خود را کتمان نمی‌کند و در 27 ژوئن 1950 به دار آویخته می‌شود...
فیلم با تصویری کوتاه و زیبا آغاز می‌شود. تصویری از به میدان آمدن مردم چکسلواکی در سال 1989، تصویری از مبارزه برای آزادی، برای عدالت و برای انسان‌بودن. تصویری که میلادا تا 49 سالگی، یعنی زمانی که به زندگی اصیل او پایان دادند، در نامه به تنها دخترش (که حتی نگذاشتند برای آخرین بار او را در آغوش بگیرد) به آن چشم دوخته بود. تصویری از سیاستمداران و رهبرانی (الکساندر دوبچک و واسلاو هاول) که نه برای در آغوش گرفتن قدرت، بلکه برای در آغوش گرفتن مردم و «نه» به هر شکل از خشونت و بی‌رحمی به میدان آمده بودند.
محمد صادقی

@cafe_andishe95