آزادی دلواپسیای غایی است که کمتر قابل درک است. معمولا آزادی ر | کافه روانشناسی
آزادی دلواپسیای غایی است که کمتر قابل درک است. معمولا آزادی را مفهومی کاملا مثبت و خالی از ابهام تصور میکنیم. آیا انسان در سراسر تاریخ ثبتشدهاش در حسرت آزادی و ستیز برای آن نبوده است؟ با وجود این، وقتی آزادی را از منظر انگیزه غایی مینگریم، چشمها با هراس خیره میماند.
«آزادی» در مفهوم اگزیستانسیالش، فقدان ساختار خارجیست. به این ترتیب فرد بر خلاف تجربیات روزمره، دیگر به جهانی موزون و ساختاریافته که پردازشی سرشتی دارد وارد نمیشود و حتی آن را ترک میکند. در عوض، فرد بهطور کامل مسئول ـ یا به عبارتی مولف ـ دنیا، الگوی زندگی، انتخابها و اعمال خویش است.
«آزادی» از این دید، مفهومی مرعوبکننده دارد: به این معناست که زیرِ پایمان زمینی نیست، هیچ نیست جز حفرهای تهی و گودالی ژرف. پس پویایی کلیدی اگزیستانسیال، همان برخورد میان رویاروییمان با بیپایگیِ همهچیز و آرزویمان برای جای پایی محکم و ساختاریافته است.
اروین یالوم از کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال ترجمه سپیده حبیب