Get Mystery Box with random crypto!

چنگی به بازوهای ورزیده پسری که روش #خیمه زده بود انداخت _اههه | •снαɴвαек ғɪc🌙

چنگی به بازوهای ورزیده پسری که روش #خیمه زده بود انداخت
_اههههههه.......چا......چان
لب هاشو از #سینه های ورم کرده پسر بلند کرد به چشم های #خمار و غرق اشکش خیره شد...
روی صورتش خم شد و همانطور که #پروستاتش رو هدف گرفته بود #لب های ظریفش رو به بازی گرفت و درحالیکه یکی از دست هاش بدن خیس از عرقش رو #لمس میکرد و دست دیگش #عضوش رو پمپ.
بوی کام و #سکس لا به لای عطر تن بکهیون هوش از سرش برده بود.
صدای #ناله های از روی لذتش گوش چانیول رو #نوازش میکردند.
_اههههههه.....همون......همونجاااا......اهههههه.....چان